مدیر جدید P5

در باز شد رفتم داخل ، یئون هوا آروم و خونسرد
روی صندلی نشسته بود
+ سلام
_ س..سلام
+ خوشتیپ شدی
_ ......
+ برای اولین روز کاریت استرس نداری؟
_ چرا دارم
به حرفم توجهی نکرد و از توی کمد یه استند در اورد
که روش نوشته بود مدیر ارشد هوانگ ماریا شوکه
شده بودم
+ خبر خوب تو مدیر شرکت طراحی خودرو نیستی
تو مدیر کمپانی این شرکتی
نزدیک بود سکته کنم ، همون کمپانی ای که همه توش راحتن جز من !
عصبی شدم ، رفتم سمتش میخواستم بزنم
توی گوشش که دستمو گرفت
+ تو که نمی خای پیشنهادمو رد کنی میخای؟
_ تو دیوونه ای
+ مگه مدیر یه کمپانی بودن چقدر سخته؟
یکم بهش فکر کردم بدم نبود کمپانی ای که همه توش راحتن
+ قبول میکنی؟
_ عاممممم باشه
دستمو ول کرد و یه قرارداد اورد جلوم
_ راستش میشه بگی چه کمپانی ایه؟
+ یه کمپانی کیپاپه
_ کیپاپ؟
+ آرع دیگه
_ خب من باید چیکار کنم؟
+ تو باید مواظب باشی آیدل ها دعوا نکنن
هیچ منیجری به آیدلا زور نگه
اگر گروهی دیسبند شد موضوع دیسبند شدن رو با
چیزای دیگه پوشش بدی
آیدلا وارد رابطه عاشقانه نشن
مواظب روحیشون باشی که خودکشی نکنن
سر همه ی فیلم برداری ها حضور داشته باشی و ....
و از همه مهم تر باید بگم این کمپانی یه ستاره داره
بی تی اس!
_ بی تی اس؟