معشوقه پادشاه ناکاهارا پارت ۱
کالسکه در حال حرکت به مقصد جهنم بود.
با رفتن به اونجا نمیتونم به بیشتر رویاهام برسم
عصبانی توری که روی سرم بود رو از تو صورتم کنار زدم آخه یکی نیست بگه این دیگه چیه دیگه اصلا چرا باید همچین توری گذاشته که موقع ازدواج باید توری رو سر اون بخت برگشته بذارن
به بیرون خیره شدم کاش بتونم حداقل یه روش پیدا کنم که بتونم خودمو خ*ل*ا*ص کنم
+ : قربان رسیدیم
با صدای کالسکه چی به خودم اومدم از اون جای بسته بیرون اومدم به جمعیت رو به روم خیره شدم تمام مردم از همه جای کشور اومده بودن تا در عروسی پادشاه شرکت کنن ولی نگاهشون پر از انرجار بود.
دست گل رو داخل دستم گرفتم و اروم سمت پله ها رفتم شاهزاده نکبت که قراره شاه بشه رو داریم واقعا وضعیت از
این بدتر میشه؟
یک دفعه یه نفر از جمعیت ساکت صدای فریاد یه نفر اومد
_ : برو بمیر امگا کثیف
با رفتن به اونجا نمیتونم به بیشتر رویاهام برسم
عصبانی توری که روی سرم بود رو از تو صورتم کنار زدم آخه یکی نیست بگه این دیگه چیه دیگه اصلا چرا باید همچین توری گذاشته که موقع ازدواج باید توری رو سر اون بخت برگشته بذارن
به بیرون خیره شدم کاش بتونم حداقل یه روش پیدا کنم که بتونم خودمو خ*ل*ا*ص کنم
+ : قربان رسیدیم
با صدای کالسکه چی به خودم اومدم از اون جای بسته بیرون اومدم به جمعیت رو به روم خیره شدم تمام مردم از همه جای کشور اومده بودن تا در عروسی پادشاه شرکت کنن ولی نگاهشون پر از انرجار بود.
دست گل رو داخل دستم گرفتم و اروم سمت پله ها رفتم شاهزاده نکبت که قراره شاه بشه رو داریم واقعا وضعیت از
این بدتر میشه؟
یک دفعه یه نفر از جمعیت ساکت صدای فریاد یه نفر اومد
_ : برو بمیر امگا کثیف
۷۵
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.