مینویسم برای او

می‌نویسم برایِ او
کسی که نا امیدانه دوستش دارم
امیدوارانه می‌ستایمش
و شب‌ها تا طلوعِ مهر در حسرتِ آغوشش به ماه خیره می‌شوم!
می‌نویسم برایِ او
اویی که تمامِ ناتمامه حسی‌ست که بی انتها مانده
و آغازِ حسی که فرجام یافته
می‌نویسم برایِ او
اویی که نوازشگر روحِ من است
و گره خورده در تار و پودِ زندگیَم
مینویسم برایِ او
زیبایِ بی چون و چرایِ پهنه‌ی ابدیت
و کسی که بی او غم میشود تقدیرِ من
می‌نویسم برای او
مهتاب شب‌هایِ قلبم
آبیِ روزهایِ ابریَم
و ارمغانِ زندگیِ سیاهه من
می‌نویسم برای او
کسی که هیچ‌وقت هیچ کس به اندازه‌ی من دوستش نخواهد داشت ...! :)

#زهرایش_نوشته


#زیبا #خاص #جذاب
دیدگاه ها (۱)

سمت هر گلی نمیروندپروانه ها شاید ، شاعرند !گاهی آرام و گاهی ...

دلم عصرانه را در سبزیِ جاندلم لبخند های زیر باراندلم ققنوس ه...

محبوبِ مناز مَصدَرِ چشم هایِ شمافقط فعل عشق صرف می شود و دیگ...

در خیـال شبِ ‌‌‌‌چشـمانِ تو سرگردانم...#لیلا_مقربی #زیبا #خا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط