عشق سیاه
#عشق_سیاه
part 49
_باشههه
پرش بک به چند روز بعد
ویوات
چند روزی میگذره و ترسم از ته کمتر شده
دلم خاست که یکم برم بیرون و یه هوایی بخورم اما باید از ته اجازه میگرفتم
تصمیم گرفتم اماده شم بعد به ته بگم که میرم بیرون
اماده شدم و رفتم داخل اتاق کار ته که هیون جلومو گرفت
*ببخشید خانم ات اما اجازه ندارین برین داخل
_هوم چرااا
*ما اجازه نداریم که کسیث داخل اتاق کار قربان راه بدیم
_مگه ته نیست
*بله هستن ولی گفتن کسی مزاحمشون نشه
_اوفف باشه
رفتم روی مبل نشستم تا ته برگرده
ویوته
توی اتاقم درگیر کارایه باندم بودم و بلاخر تموم شد و رفتم بیرون دیدم ات نشسته و رفتم پیشش
+ات
_هوم ته اومدیی
+عهوم انگاری منتظرم بودی
_اره ته میخام برم بیرون
+نمیشه
_عهه ته چراااا
+اولن نمیشه بعدشم اگه اجازه بدم باید همراهت بادیگارد بیاد
_عه ته چرا اینجوری میکنی منم دل دارم میخام مثل بقیه دخترا ازاد بچرخممم
عصن نمیخاد نزارر
ویوات
رفتم بالا تو اتاق ته و روی تخت نسشتم و مثلا ناراحت بودم که ته اومد پیشم و گفت
+مثلا الان قهرییی
_.....
+باشه کیوتم اجازه میدم بری اما بجاش باید ی کاری کنی
_چیییی جدی میگیی باشه هرچی بگی قبوله
+خوب بوسم کن
_ببوسمت؟
+اره
_باشه(خنده کیوتتت
ویو ات
رفتم جلوشو و سرمو گذاشتم روی سرش و که میخاست لبامو بخوره و من نمیزاشتم و اذیتش میکردم
که گفت
+اتتت دلمو خون کردییی
_عاممم شرمنده اقایه کیمممم
ویوته
ات اذیتم میکرد که یهویی لباشو کردم و محکم مک زدم و یه گازی گرفتم
اونم با اشتیاق همراهیم کرد و از هم جدا شدیم و ات گفت
_من دیه میرم بایییی
+ات مواظبت کن
_باشه
ویوات
سوار ماشین شدم و تصمیم گرفتم کحا برم
قرار شد اول برم یه رستوران
پرش بک به رستوران
نشستم و یه غذایه گرون سفارش دادم اولین بارمه که میام رستوران لاکچری و غذایه گرون سفارش میدم
منتظر غذا بودم که یکی اومد جلوم نشست و گفت
علامت مرده~
~خانم ات؟
part 49
_باشههه
پرش بک به چند روز بعد
ویوات
چند روزی میگذره و ترسم از ته کمتر شده
دلم خاست که یکم برم بیرون و یه هوایی بخورم اما باید از ته اجازه میگرفتم
تصمیم گرفتم اماده شم بعد به ته بگم که میرم بیرون
اماده شدم و رفتم داخل اتاق کار ته که هیون جلومو گرفت
*ببخشید خانم ات اما اجازه ندارین برین داخل
_هوم چرااا
*ما اجازه نداریم که کسیث داخل اتاق کار قربان راه بدیم
_مگه ته نیست
*بله هستن ولی گفتن کسی مزاحمشون نشه
_اوفف باشه
رفتم روی مبل نشستم تا ته برگرده
ویوته
توی اتاقم درگیر کارایه باندم بودم و بلاخر تموم شد و رفتم بیرون دیدم ات نشسته و رفتم پیشش
+ات
_هوم ته اومدیی
+عهوم انگاری منتظرم بودی
_اره ته میخام برم بیرون
+نمیشه
_عهه ته چراااا
+اولن نمیشه بعدشم اگه اجازه بدم باید همراهت بادیگارد بیاد
_عه ته چرا اینجوری میکنی منم دل دارم میخام مثل بقیه دخترا ازاد بچرخممم
عصن نمیخاد نزارر
ویوات
رفتم بالا تو اتاق ته و روی تخت نسشتم و مثلا ناراحت بودم که ته اومد پیشم و گفت
+مثلا الان قهرییی
_.....
+باشه کیوتم اجازه میدم بری اما بجاش باید ی کاری کنی
_چیییی جدی میگیی باشه هرچی بگی قبوله
+خوب بوسم کن
_ببوسمت؟
+اره
_باشه(خنده کیوتتت
ویو ات
رفتم جلوشو و سرمو گذاشتم روی سرش و که میخاست لبامو بخوره و من نمیزاشتم و اذیتش میکردم
که گفت
+اتتت دلمو خون کردییی
_عاممم شرمنده اقایه کیمممم
ویوته
ات اذیتم میکرد که یهویی لباشو کردم و محکم مک زدم و یه گازی گرفتم
اونم با اشتیاق همراهیم کرد و از هم جدا شدیم و ات گفت
_من دیه میرم بایییی
+ات مواظبت کن
_باشه
ویوات
سوار ماشین شدم و تصمیم گرفتم کحا برم
قرار شد اول برم یه رستوران
پرش بک به رستوران
نشستم و یه غذایه گرون سفارش دادم اولین بارمه که میام رستوران لاکچری و غذایه گرون سفارش میدم
منتظر غذا بودم که یکی اومد جلوم نشست و گفت
علامت مرده~
~خانم ات؟
۵.۴k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.