وقتی مامانشون زنگ میزنه

از ستون بالا:
سعی میکنن دوستاشون رو ساکت کنن و با مامانشون حرف میزنن
درحال اهم اهم هستن
رو به همه:خفه شیدد
خوابه
به تلفن نزدیک میشه و اروم با مامانش صحبت میکنن.
دیدگاه ها (۰)

احساس میکنم وایتکس خوردم ولی نخوردم .فقط حس خوردن وایتکسو دارم .

هعی زندگی..

سناریو توکیو ریونجرز:زمانی که قهرین چطور اشتی میکنین

من هنوززز زنده ام

بچه ها. میخوام یه سناریو تک پارتی راجب خانواده‌ی خودم درست ک...

یه داستان ترسناک...روزی یه پسرک ۶ ساله بدون هیچ دلیلی مادر و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط