عشق ویرانگر پارت۱۴
معلوم نیست اون به من نیاز داره یا من اخه کسی نیست بگه اگ من نباشم به قول خودت دشمنات میزننت زمين حالا اقا جلو بقيه من زنشم که جونش براش در میره تنها که میشیم خدمتکار آقا تو چجوری این همه سال باهاش دوست بودی همش باید آقا رو ساعت هشت صبح بیدار کنم صیحونه بدم شام بدم بعد بره بخوابه بعد اگه اشتباهی پیش بیا غوغا میشه اصلا چرا یهو اینجوری شد همش زور میگه همش اذیت میکنه ول کنه ما هم نیست برای چی یه نفر باید انقدر اخم بکنه انگار لبخندو از این آقا گرفتن دوروز اول خوب بود بعد خود اصلیش نشون داد اصلا چرا باید من بهش گوش بدم حق میدم همش تقصیر خودمه میدونم نباید از همون روزی که گفت از این به بعد خدمتکار منی بهش گوش میدادم من این همه نرفتم گارسون نمیدونم کارای مختلف انجام بدم که اخر بشم خدمتکار آقا
کوک هعی به پشتم اشاره میکرد توجه هی نکردم و ادامه دادم
اصلا چرا من اومدم اینجا من خر فکر کردم اینجا فقط باید بیام بگم من زن اون اقام فکر نمیکرم وقتی بیام تو این خونه لعنتی باید بشم به خدمتکار اصلا این چه وضعشه برای چی.
نزاشت حرفم ادامه بدم و پرید وسط حرفم
°واییییییییییییی دختر چقدر حرف میزنی یکم نفس بکش به خدا من بهت گفتم خودت نگاه نکردی توجه نکردی اوان دیوی که داری ازش میگی پشتت و ايستاده
یعنی چی چی میگی
اروم با ترس برگشتم پشتم نگاه کردم این اینجا چیکار میکنههههههه خوب است تسلیت میگم تموم شد مرگت حتمی الان سرتو گوش تا گوش میبره چرا آخه انقدر حرف میزنی حرف نزنی میگن لالی اخه وایییی داره دنشو باز میکنه حرف بزنه الان میگ برشدارین ببرینش بکشینش بعد بندازینش جلو سگا چیکارکنم خواست چیزی بگه که
آقای کیم لطفا من هنوز میخوام زندگی کنم مو نکشین بعد بندازین جلو سگا لطفا
خواست دوباره حرف بزنه که سریع برگشتم سمت کوک و با عصبانیت بهش تو پیدم اصلا حواستم به این آقای پشتم نبود کوک چرا نگفتی این دیو داره میاد میخوای منو به کشتن بدی تبریک میگم چون موفق شدی الان این آقا غوله منو میخوره از دستم راحت میشی حالا خوب شد دارم برات
_میخوای لقب دیکه هم بده اشکال نداره
با ترس برگشتم از عصبانیت سرخ شده بود خواست قدم برداره سریع رفتم پشت کناپه رو به روم و ایستاد اومد سمتم با تمام توانم میدویدم
°بدو بدو بدو بدو هعى هعی تهیونگ بدوووووات بدووووو هعى هعى
کوک کمک کننننن
°نه اگه کمک کنم بازی بهم میریزه بدو بدو هعی هعی
+ کوکککک مسخره بازی در نیاررر بگیرش
° بدو بدو ووووو
میکشمت کوککک
°ای بابا هعی ادمو به زحمت میندازین تهیونگ و ایستا دست از سر اون دختر بیچاره بردار تهیونگ صبر کن آرامش خودتو حفظ کن بزار آروم که شدی پوستت خراب میشه تهیونگ ارامشتو حفظ کن بعد خودم کمکت میکنم بکشیش
۱۸ ❤️
۳۰کامنت
کوک هعی به پشتم اشاره میکرد توجه هی نکردم و ادامه دادم
اصلا چرا من اومدم اینجا من خر فکر کردم اینجا فقط باید بیام بگم من زن اون اقام فکر نمیکرم وقتی بیام تو این خونه لعنتی باید بشم به خدمتکار اصلا این چه وضعشه برای چی.
نزاشت حرفم ادامه بدم و پرید وسط حرفم
°واییییییییییییی دختر چقدر حرف میزنی یکم نفس بکش به خدا من بهت گفتم خودت نگاه نکردی توجه نکردی اوان دیوی که داری ازش میگی پشتت و ايستاده
یعنی چی چی میگی
اروم با ترس برگشتم پشتم نگاه کردم این اینجا چیکار میکنههههههه خوب است تسلیت میگم تموم شد مرگت حتمی الان سرتو گوش تا گوش میبره چرا آخه انقدر حرف میزنی حرف نزنی میگن لالی اخه وایییی داره دنشو باز میکنه حرف بزنه الان میگ برشدارین ببرینش بکشینش بعد بندازینش جلو سگا چیکارکنم خواست چیزی بگه که
آقای کیم لطفا من هنوز میخوام زندگی کنم مو نکشین بعد بندازین جلو سگا لطفا
خواست دوباره حرف بزنه که سریع برگشتم سمت کوک و با عصبانیت بهش تو پیدم اصلا حواستم به این آقای پشتم نبود کوک چرا نگفتی این دیو داره میاد میخوای منو به کشتن بدی تبریک میگم چون موفق شدی الان این آقا غوله منو میخوره از دستم راحت میشی حالا خوب شد دارم برات
_میخوای لقب دیکه هم بده اشکال نداره
با ترس برگشتم از عصبانیت سرخ شده بود خواست قدم برداره سریع رفتم پشت کناپه رو به روم و ایستاد اومد سمتم با تمام توانم میدویدم
°بدو بدو بدو بدو هعى هعی تهیونگ بدوووووات بدووووو هعى هعى
کوک کمک کننننن
°نه اگه کمک کنم بازی بهم میریزه بدو بدو هعی هعی
+ کوکککک مسخره بازی در نیاررر بگیرش
° بدو بدو ووووو
میکشمت کوککک
°ای بابا هعی ادمو به زحمت میندازین تهیونگ و ایستا دست از سر اون دختر بیچاره بردار تهیونگ صبر کن آرامش خودتو حفظ کن بزار آروم که شدی پوستت خراب میشه تهیونگ ارامشتو حفظ کن بعد خودم کمکت میکنم بکشیش
۱۸ ❤️
۳۰کامنت
۹.۵k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.