you are mine!:) PART¹
you are mine!:)__PART¹
کوک. من و تهیونگ تو هواپیما در حال رفتن به کره جنوبی بودیم که من گرسنه شدم و رفتم پیش مهماندار هواپیما یه پک غذا گرفتم و رفتم دوباره پیش تهیونگ بشینم. وقتی رفتم تهیونگ کمی هیجان زده بود و خیلی نرمال نبود. یکم تعجب کردم، به تهیونگ گفتم که چی شده!؟ اما تهیونگ جوابمو نداد بعد از سه ساعت پرواز توی هوای طوفانی رعد و برق زد و هواپیما تکون خورد مهماندار هواپیما افتاد روی پای تهیونگ تهیونگ دستای اونو گرفت و به مهماندار گفت حالت خوبه؟ مهماندار خیلی شگفت زده بود و به تهیونگ گفت نه من هم خیلی توجه نکردم.هنوز سه ساعت تا پرواز مونده بود. کنار دست تهیونگ یه صندلی خالی بود مهماندار کاری نداشت و اومد صندلی کنار تهیونگ نشست. همون موقع تهیونگ شروع کردع بود با حرف زدن با مهماندار. من هم تعجب کرده بودم چون تهیونگ با هیچکس جز ارمیا حرف نمیزد.
(قصد توهیین به اعضا نیست همونطور که میدونید فیک هست)
ادامه پارت بعدی
کوک. من و تهیونگ تو هواپیما در حال رفتن به کره جنوبی بودیم که من گرسنه شدم و رفتم پیش مهماندار هواپیما یه پک غذا گرفتم و رفتم دوباره پیش تهیونگ بشینم. وقتی رفتم تهیونگ کمی هیجان زده بود و خیلی نرمال نبود. یکم تعجب کردم، به تهیونگ گفتم که چی شده!؟ اما تهیونگ جوابمو نداد بعد از سه ساعت پرواز توی هوای طوفانی رعد و برق زد و هواپیما تکون خورد مهماندار هواپیما افتاد روی پای تهیونگ تهیونگ دستای اونو گرفت و به مهماندار گفت حالت خوبه؟ مهماندار خیلی شگفت زده بود و به تهیونگ گفت نه من هم خیلی توجه نکردم.هنوز سه ساعت تا پرواز مونده بود. کنار دست تهیونگ یه صندلی خالی بود مهماندار کاری نداشت و اومد صندلی کنار تهیونگ نشست. همون موقع تهیونگ شروع کردع بود با حرف زدن با مهماندار. من هم تعجب کرده بودم چون تهیونگ با هیچکس جز ارمیا حرف نمیزد.
(قصد توهیین به اعضا نیست همونطور که میدونید فیک هست)
ادامه پارت بعدی
۲.۱k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.