پارت ۲
مکثی کردی و مجددا ادامه دادی
ی ذره از شرکت بگو از و همینطور خودت رو هم بهم معرفی کن.....
نگاهش روبه جلو بود ک هرزگاهی نیم نگاهی بهت مینداخت با لبخند ملیحی لباشو از هم فاصله داد و شروع به حرف زدن کرد....
خب راستش من لی فلیکس هستم و دوسالی هستش ک توی این شرکتم هستم فکر میکنم که درباره ی قوانین شرکت و رئیسش شنیده باشی.....
+آره خب ی چیزایی شنیدم
با وایسادن ماشین دیدی ک روبه روی بزرگترین شرکت کره جنوبی وایساده اید رو بهش کردی و با تعجب گفتی
به همین زودی رسیدیم که.....
کمر بندشو باز کرد و رو بهت شد به چشمات زل زد و گفت
آره ولی قبلش بزار صحبتمو کامل کنم
خب رئیس این شرکت جئون جانگ کوک ۳۰ سالشه و تا به حال هیچ دوست دختری توی زندگیش نداشته و پدرش هم فوت کرده مادرش هم با ی مردی ازدواج کرده که خب جئون هم جدا از اونا توی عمارت خودش زندگی میکنه و اینکه توی شرکت جئون حتی فرصت یک بار اشتباه هم نداری یعنی اولین اشتباه یعنی آخرین اشتباهت و مساوی با اخراج شدنت......
توی شرکت حق قرار گذاشتن با اعضای شرکت رو نداری
هر روز صبح باید ساعت ۶ صبح اینجا باشی و روز هایی هم ک نیازه و جئون میگه باید روز های تعطیل هم بیای و کارتو انجام بدی......
بدون اجازه وارد اتاق شدنش مساوی با تمیز کردن کل شرکت توسط خودت.....
فوضولی کردن توی کار هاش ممنوع.......
حرف اضافه و سوال های بی خود ازش ممنوع....
خندیدن و خوش پش کردن توی محیط کار با دیگران ممنوع....
تلفن صحبت کردن طولانی ممنوع.....
و هرچی میگه باید بگی چشم.....
و مهم ترین چیز جئون آدم به شدت عصبی و خشنی هستش و همینطور سرد پس سعی کنی روی مخش راه نری...
با چشمایی پر از تعجب به چشمای فلیکس زل زده بودی و گفتی
مگه برده استخدام کرده برای خودش مرتیکه روانی چخبره این همه قوانین پادگان از انقد قانون و مقررات نداره...
ی ذره از شرکت بگو از و همینطور خودت رو هم بهم معرفی کن.....
نگاهش روبه جلو بود ک هرزگاهی نیم نگاهی بهت مینداخت با لبخند ملیحی لباشو از هم فاصله داد و شروع به حرف زدن کرد....
خب راستش من لی فلیکس هستم و دوسالی هستش ک توی این شرکتم هستم فکر میکنم که درباره ی قوانین شرکت و رئیسش شنیده باشی.....
+آره خب ی چیزایی شنیدم
با وایسادن ماشین دیدی ک روبه روی بزرگترین شرکت کره جنوبی وایساده اید رو بهش کردی و با تعجب گفتی
به همین زودی رسیدیم که.....
کمر بندشو باز کرد و رو بهت شد به چشمات زل زد و گفت
آره ولی قبلش بزار صحبتمو کامل کنم
خب رئیس این شرکت جئون جانگ کوک ۳۰ سالشه و تا به حال هیچ دوست دختری توی زندگیش نداشته و پدرش هم فوت کرده مادرش هم با ی مردی ازدواج کرده که خب جئون هم جدا از اونا توی عمارت خودش زندگی میکنه و اینکه توی شرکت جئون حتی فرصت یک بار اشتباه هم نداری یعنی اولین اشتباه یعنی آخرین اشتباهت و مساوی با اخراج شدنت......
توی شرکت حق قرار گذاشتن با اعضای شرکت رو نداری
هر روز صبح باید ساعت ۶ صبح اینجا باشی و روز هایی هم ک نیازه و جئون میگه باید روز های تعطیل هم بیای و کارتو انجام بدی......
بدون اجازه وارد اتاق شدنش مساوی با تمیز کردن کل شرکت توسط خودت.....
فوضولی کردن توی کار هاش ممنوع.......
حرف اضافه و سوال های بی خود ازش ممنوع....
خندیدن و خوش پش کردن توی محیط کار با دیگران ممنوع....
تلفن صحبت کردن طولانی ممنوع.....
و هرچی میگه باید بگی چشم.....
و مهم ترین چیز جئون آدم به شدت عصبی و خشنی هستش و همینطور سرد پس سعی کنی روی مخش راه نری...
با چشمایی پر از تعجب به چشمای فلیکس زل زده بودی و گفتی
مگه برده استخدام کرده برای خودش مرتیکه روانی چخبره این همه قوانین پادگان از انقد قانون و مقررات نداره...
۳۳.۲k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.