cute lover
پارت ۲
ویو شب
هیونجین: عزیزم آماده ای؟
فلیکس: اره عزیزم. برم بینا رو اماده کنم.
از اتاق بیرون رفت و داخل اتاق بینا شد.
فلیکس: بینا بدو بیا تا آمادت کنم.
بینا: باشه بابایی
فلیکس بینا رو آماده کرد و باهم دیگه رفتن سوار ماشین شدن. بعد ۱۰ دقیقه به پارک رسیدن. یجا نشستن و منتظر مینهو و جیسونگ بودن.
ویو مینهو
داشتم با موتورم به سمت پارک میرفتم که یهو یه پسره سرشو انداخت پایین و اومد تو خیابون. نزدیک بود بزنم بهش.
مینهو: هوی حواست کجاست.
جیسونگ: ببخشید.
مردم چقد خنگ شدن. بعد ۱۵ دقیقه رسیدم پارک. هیونلیکس و بینا اومده بودن.
مینهو: سلام هیونجین سلام فلیکس سلام بینا.
بینا بدو بدو اومد سمتم و پرید تو بغلم.
بینا: سلام عموو.
هیونلیکس: سلام!
فلیکس: بیا بشین اینجا.
رفتم نشستم پیششون.
هیونجین: آه راستی یه نفر دیگه هم قراره بیاد.
مینهو: کی؟
هیونجین: دوسته فلیکسه. خیلی پسر خوبیه گفتیم اونم بیاد تا باهم اشنا شید از این به بعد ۴ نفره بریم بیرون یا بریم خونه هم.
بینا: بابایی عمو جیسونگ اومد.
وایسا ببینم این همون پسره نبود که الان نزدیک بود بزنم بهش؟
جیسونگ: سلام فلیکس سلام هیونجین، سلام بینااا
بینا: عموووو بیا بریم بازیی
فلیکس: سلامم.
هیونجین: سلام. بینا وایسا عمو برسه بعد بگو بیاد بازی.
بینا: باشه.
ویو جیسونگ
این همون پسره نیست که نزدیک بود باهام تصادف کنه؟ چرا اینجاست.
فلیکس: جیسونگ معرفی میکنم مینهو. مینهو جیسونگ.
جیسونگ: سلام!
مینهو: سلام.
هیونجین: گفتیم باهم بیاید که اشنا شید.
ویو شب
هیونجین: عزیزم آماده ای؟
فلیکس: اره عزیزم. برم بینا رو اماده کنم.
از اتاق بیرون رفت و داخل اتاق بینا شد.
فلیکس: بینا بدو بیا تا آمادت کنم.
بینا: باشه بابایی
فلیکس بینا رو آماده کرد و باهم دیگه رفتن سوار ماشین شدن. بعد ۱۰ دقیقه به پارک رسیدن. یجا نشستن و منتظر مینهو و جیسونگ بودن.
ویو مینهو
داشتم با موتورم به سمت پارک میرفتم که یهو یه پسره سرشو انداخت پایین و اومد تو خیابون. نزدیک بود بزنم بهش.
مینهو: هوی حواست کجاست.
جیسونگ: ببخشید.
مردم چقد خنگ شدن. بعد ۱۵ دقیقه رسیدم پارک. هیونلیکس و بینا اومده بودن.
مینهو: سلام هیونجین سلام فلیکس سلام بینا.
بینا بدو بدو اومد سمتم و پرید تو بغلم.
بینا: سلام عموو.
هیونلیکس: سلام!
فلیکس: بیا بشین اینجا.
رفتم نشستم پیششون.
هیونجین: آه راستی یه نفر دیگه هم قراره بیاد.
مینهو: کی؟
هیونجین: دوسته فلیکسه. خیلی پسر خوبیه گفتیم اونم بیاد تا باهم اشنا شید از این به بعد ۴ نفره بریم بیرون یا بریم خونه هم.
بینا: بابایی عمو جیسونگ اومد.
وایسا ببینم این همون پسره نبود که الان نزدیک بود بزنم بهش؟
جیسونگ: سلام فلیکس سلام هیونجین، سلام بینااا
بینا: عموووو بیا بریم بازیی
فلیکس: سلامم.
هیونجین: سلام. بینا وایسا عمو برسه بعد بگو بیاد بازی.
بینا: باشه.
ویو جیسونگ
این همون پسره نیست که نزدیک بود باهام تصادف کنه؟ چرا اینجاست.
فلیکس: جیسونگ معرفی میکنم مینهو. مینهو جیسونگ.
جیسونگ: سلام!
مینهو: سلام.
هیونجین: گفتیم باهم بیاید که اشنا شید.
۶.۸k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.