part 11
part 11
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
تینا: سلام عزیزم. چی شده!؟ گریه کردی؟!
براش همه ماجرا رو تعریف کردم و اونم بدون هیچ حرفی گوش داد
سارا: خیلی دلم برات تنگ میشه ولی میدونی که راه دیگه ای ندارم
تینا: نمیتونم بگم درکت میکنم ولی به نظرم کار درستی میکنی عشقم زندگی خودته خودت باید مسیر زندگیتو انتخاب کنی. دیگه هم گریه نکن. بیا این چند وقته خونه ی ما.
سارا:باشه. ممنونم عزیزم آروم شدم.
تینا منو رسوند وسایلامو برداشتم و رفتم خونه تیناشون.
رفتیم تو اتاقش و وسایلامو گذاشتم. راستی تینا یه داداش داره به اسم آرتین. خیلی پسر خوب و مهربونیه ولی همیشه با تینا دعواشون میشه.
داداش تینا الان ۲۵ سالشه ولی حتی دوست دختر هم نداره!!
و اما حمایتا!!
حمایت ها کمه و اینجوری ما انرژی برای پارت های بعدی نمیگیریم. اگه حمایت ها بره بالا تعداد پارتها هم بیشتر میشه. پس حمایت یادتون نره🤗
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
تینا: سلام عزیزم. چی شده!؟ گریه کردی؟!
براش همه ماجرا رو تعریف کردم و اونم بدون هیچ حرفی گوش داد
سارا: خیلی دلم برات تنگ میشه ولی میدونی که راه دیگه ای ندارم
تینا: نمیتونم بگم درکت میکنم ولی به نظرم کار درستی میکنی عشقم زندگی خودته خودت باید مسیر زندگیتو انتخاب کنی. دیگه هم گریه نکن. بیا این چند وقته خونه ی ما.
سارا:باشه. ممنونم عزیزم آروم شدم.
تینا منو رسوند وسایلامو برداشتم و رفتم خونه تیناشون.
رفتیم تو اتاقش و وسایلامو گذاشتم. راستی تینا یه داداش داره به اسم آرتین. خیلی پسر خوب و مهربونیه ولی همیشه با تینا دعواشون میشه.
داداش تینا الان ۲۵ سالشه ولی حتی دوست دختر هم نداره!!
و اما حمایتا!!
حمایت ها کمه و اینجوری ما انرژی برای پارت های بعدی نمیگیریم. اگه حمایت ها بره بالا تعداد پارتها هم بیشتر میشه. پس حمایت یادتون نره🤗
۲.۰k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.