𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۵ پارت ۸
_خیلی خوشحالم که....عاقشمی و عاشقتم
سوکی_منم
_خب دیگه بهتره بریم تا تهیونگ دنبال گوشیش نیومده و مچمونو نگرفته
سوکی_راستش اونا از همه چیز خبر دارن
_ینی چی....
سوکی_ینی گیر انداختن تو یک نقشه بود
_چرا از اول نیومدی به خودم بگی؟
سوکی_اخه جرعت رو با رو شدن باهات رو نداشتم
چقد مثل منه این بشر
_درکت میکنم منم همین حسو داشتم
سوکی_خب حالا پاشو بریم
_کاجا
باهم رفتیم پایین و نشستیم پیش همدیگه
ا.ت_این نشون میده که همه چی اوکیه
سوکی_همه چی
_خیلی دیوثین چرا برا من نقشه کشیدین؟
ته_چون میخواستیم بیشتر از این عذاب عشق رو نکشی
هوبی_هعییی کاش به منم اینجور کمک کنین عذاب عشقی رو نکشم💔
_مگه توهمممم؟
هوبی_چی منممم؟
ا.ت_عاشق شدی؟
هوبی_وای وای جوری رفتار نکن ا.ت انگار خبر نداری
ا.ت_عا راستی یه من گفته بودی ببخشید یادم رفته بود
یه روز بیا خودم اوکیش میکنم داشم برات
هوبی_اوکیههههه🤤یححححح
جین_دقت کردین یکی یکی دارین از دست میرین؟فقط منو نامجون موندیم
شوگ_منم هستم ولی علاقه ای به این کارا ندارم باو اون،به این میگه که عذاب میکشیدم اون میگه من عاشقتم اون میگه باور کن دوست دارم اووو چرت و پرت جمع کنین باوا
ته_هیونگ وقتی عاشق شدی خیلی دوست دارم بدونم اون موقع چی میگی
سوگ_اگه من یه روزی که هیچ وقت نمیرسه بر خلاف این حرفام عاشق شدم یک هقته شام مهمون منین
_باید سر حرف بمونی هیونگ ها
شوگ_هستم
ا.ت_خیلی دوست دارم اون روز برسه
شوگ_منتظرش نباشین
مونی_هیونگ اگه نمیخوای مهمونمون کنی چرا الکی میگی عاشق نمیشم؟شاید همین الان هستی
شوگ_من طرز فکر راجب عشق با علاقم نسبت به عاشق شدن خیلی فرق داره
کوک_جمله ی سنگینی بود...پنج دیقه سکوت
همه ساکت شدن اما بعد از چند ثانیه از شدت خنده حتی خود شوگا هم از خنده پاره شد
شوگ_دهنت سرویس کوک
کوک_متشکرم😂
سوکی_بچه ها من دیگه میرم دیر شده کافه رو هم به دوستم سپردم برم تعطیلش کنم
_من میبرمت
سوکی_نه خودم میرم
_نخیر خودم میبرمت
ا.ت_یا خدا چه غیرتی
سوکی_اوکی بیا بریم....پس فعلا بچه ها اونی بعدا یه سر بیا کافه
ا.ت_باشه جانم
همراه سوکی رفتیم کافه..کافه رو تعطیل کرد و بعد رسوندمش خونه
سوکی_بیا بریم خونه
_ممنون میرم دیگه مزاحم نشم
سوکی_ایششش مزاحم نشم رو نگو تو دوست پسرمی و منم عاشقتم پس مزاحم نیستی بیا بریم یک چیزی بخور بعد برو اخه کل شب حواسم بود به خلطر حضور من چیزی نمیخوردی
_نه به خدطر تو نبود
سوکی_حالا هرچی بیا بریم
_اوکی بهتره دیگه تارف نکنم😂😬
سوکی_بله😂
با سوکی رفتیم خونه یکم چیز میز اورد و نشستم پیشم
سوکی_خب بخور
_میگما...موچی ندارین؟
سوکی_چرا اتفاقا دیروز تازه یه عالمه درس کردم میخوری؟
_اره اره برو بیار وه دیوونه ی موچی ام(موجی،موچی میل میفرماید🥲)............
سوکی_منم
_خب دیگه بهتره بریم تا تهیونگ دنبال گوشیش نیومده و مچمونو نگرفته
سوکی_راستش اونا از همه چیز خبر دارن
_ینی چی....
سوکی_ینی گیر انداختن تو یک نقشه بود
_چرا از اول نیومدی به خودم بگی؟
سوکی_اخه جرعت رو با رو شدن باهات رو نداشتم
چقد مثل منه این بشر
_درکت میکنم منم همین حسو داشتم
سوکی_خب حالا پاشو بریم
_کاجا
باهم رفتیم پایین و نشستیم پیش همدیگه
ا.ت_این نشون میده که همه چی اوکیه
سوکی_همه چی
_خیلی دیوثین چرا برا من نقشه کشیدین؟
ته_چون میخواستیم بیشتر از این عذاب عشق رو نکشی
هوبی_هعییی کاش به منم اینجور کمک کنین عذاب عشقی رو نکشم💔
_مگه توهمممم؟
هوبی_چی منممم؟
ا.ت_عاشق شدی؟
هوبی_وای وای جوری رفتار نکن ا.ت انگار خبر نداری
ا.ت_عا راستی یه من گفته بودی ببخشید یادم رفته بود
یه روز بیا خودم اوکیش میکنم داشم برات
هوبی_اوکیههههه🤤یححححح
جین_دقت کردین یکی یکی دارین از دست میرین؟فقط منو نامجون موندیم
شوگ_منم هستم ولی علاقه ای به این کارا ندارم باو اون،به این میگه که عذاب میکشیدم اون میگه من عاشقتم اون میگه باور کن دوست دارم اووو چرت و پرت جمع کنین باوا
ته_هیونگ وقتی عاشق شدی خیلی دوست دارم بدونم اون موقع چی میگی
سوگ_اگه من یه روزی که هیچ وقت نمیرسه بر خلاف این حرفام عاشق شدم یک هقته شام مهمون منین
_باید سر حرف بمونی هیونگ ها
شوگ_هستم
ا.ت_خیلی دوست دارم اون روز برسه
شوگ_منتظرش نباشین
مونی_هیونگ اگه نمیخوای مهمونمون کنی چرا الکی میگی عاشق نمیشم؟شاید همین الان هستی
شوگ_من طرز فکر راجب عشق با علاقم نسبت به عاشق شدن خیلی فرق داره
کوک_جمله ی سنگینی بود...پنج دیقه سکوت
همه ساکت شدن اما بعد از چند ثانیه از شدت خنده حتی خود شوگا هم از خنده پاره شد
شوگ_دهنت سرویس کوک
کوک_متشکرم😂
سوکی_بچه ها من دیگه میرم دیر شده کافه رو هم به دوستم سپردم برم تعطیلش کنم
_من میبرمت
سوکی_نه خودم میرم
_نخیر خودم میبرمت
ا.ت_یا خدا چه غیرتی
سوکی_اوکی بیا بریم....پس فعلا بچه ها اونی بعدا یه سر بیا کافه
ا.ت_باشه جانم
همراه سوکی رفتیم کافه..کافه رو تعطیل کرد و بعد رسوندمش خونه
سوکی_بیا بریم خونه
_ممنون میرم دیگه مزاحم نشم
سوکی_ایششش مزاحم نشم رو نگو تو دوست پسرمی و منم عاشقتم پس مزاحم نیستی بیا بریم یک چیزی بخور بعد برو اخه کل شب حواسم بود به خلطر حضور من چیزی نمیخوردی
_نه به خدطر تو نبود
سوکی_حالا هرچی بیا بریم
_اوکی بهتره دیگه تارف نکنم😂😬
سوکی_بله😂
با سوکی رفتیم خونه یکم چیز میز اورد و نشستم پیشم
سوکی_خب بخور
_میگما...موچی ندارین؟
سوکی_چرا اتفاقا دیروز تازه یه عالمه درس کردم میخوری؟
_اره اره برو بیار وه دیوونه ی موچی ام(موجی،موچی میل میفرماید🥲)............
۳۳.۵k
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.