فن فیک " قسمت تاریک "
فن فیک " قسمت تاریک "
پارت 1
------------------------
(داستان برای زمانی هست که دازای تو مافیا بود و چویا هم تازه وارد مافیا شده بود )
امیلیا +
دازای -
چویا ×
_______________
از زبان امیلیا +
بیدار شدم
سردرد شدیدی داشتم . پاشدم و اب ب صورتم زدم و لباسم رو تنم کردم .
همینکه در رو باز کردم صدای عربده ی چویا بلند
× دازای عوضییییی
باز دازای چیکار کرده...
من رو به چویا *
باز چه خبرهه
دازای اشاره ب کلای پاره شده ی تو دست چویا کرد *
از زبان دازای-
خیلی اروم کلاه چویا رو کش رفتم و پارش کردم و گذاشتم سر جاش اروم
داشتم راه میرفتم که یکی زد تو سرم
از زبان چویا ×
ک...کلام...
دازای عوضیییییییی
کلام رو پاره کردهههه
افتادم دنبالش و تا جون دارم زدمش
حقش بود به من چه...
***
+کتک کاری بسه /: یه ساعت هم نمیشه دعوا نکنین؟
-نه
+خفه شو
×هعی...موری سان ماموریت داده بهمون گفته بریم اتاقش....
+حال ندارمممم
× تو ماموریت ممکن عه ادم بکشی
+میام ._.
از زبان راوی ( من ._.)
امی و دازای و چویا وارد دفتر موری سان شدن
چویا ب نشانه ی احترام کمی خم شد ولی دازای و امیلیا خیلی خونسرد منتظر مأموریت بودن
موری : دازای،چویا و امیلیا مأموریت شما....
***
میدونم گند زدم ._.
پارت 1
------------------------
(داستان برای زمانی هست که دازای تو مافیا بود و چویا هم تازه وارد مافیا شده بود )
امیلیا +
دازای -
چویا ×
_______________
از زبان امیلیا +
بیدار شدم
سردرد شدیدی داشتم . پاشدم و اب ب صورتم زدم و لباسم رو تنم کردم .
همینکه در رو باز کردم صدای عربده ی چویا بلند
× دازای عوضییییی
باز دازای چیکار کرده...
من رو به چویا *
باز چه خبرهه
دازای اشاره ب کلای پاره شده ی تو دست چویا کرد *
از زبان دازای-
خیلی اروم کلاه چویا رو کش رفتم و پارش کردم و گذاشتم سر جاش اروم
داشتم راه میرفتم که یکی زد تو سرم
از زبان چویا ×
ک...کلام...
دازای عوضیییییییی
کلام رو پاره کردهههه
افتادم دنبالش و تا جون دارم زدمش
حقش بود به من چه...
***
+کتک کاری بسه /: یه ساعت هم نمیشه دعوا نکنین؟
-نه
+خفه شو
×هعی...موری سان ماموریت داده بهمون گفته بریم اتاقش....
+حال ندارمممم
× تو ماموریت ممکن عه ادم بکشی
+میام ._.
از زبان راوی ( من ._.)
امی و دازای و چویا وارد دفتر موری سان شدن
چویا ب نشانه ی احترام کمی خم شد ولی دازای و امیلیا خیلی خونسرد منتظر مأموریت بودن
موری : دازای،چویا و امیلیا مأموریت شما....
***
میدونم گند زدم ._.
۱۴.۲k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.