دوپارتی ( استاد پارک )
ویو ا/ت
فرم دانشگاه رو پوشیدم و سمتش راه افتادم تو راه با سونی رفتم داخل باهم به سمت کلاس رفتیم نشستیم رو صندلی استاد پارک اومد داشت شیمی درس میداد و منم دستم داخل دست سونی بود که استاد گفت ا/ت بیا این سوال رو حل کن منم گفتم : استاد من تو شیمی خوب نیستم
استاد پارک : تو دست سونی بگیری عالی هستی ولی برای شیمی افتضاح هستی ؟؟
ا/ت : ببخشید
استاد پارک : برو بشین فردا یکی از اعضای خانودات میان
ویو ا/ت
من مادر پدرم تصادف کردن و یه داداش دارم که امریکاس
دانشگاه تموم رفتم خونه یه دوش چند مینی گرفتم اومدم بیرون لباس پوشیدم و زنگ زدم داداشم نامجون
مکالمه ا/ت و نامجون
ا/ت : سلام نامی
نامجون : سلام ا/ت چیزی شده؟؟
ا/ت : اره داداشی فردا باید بیای دانشگاه بیا
نامجون : باشه خراب کار برم بلیت بگیرم بیام
ا/ت : ممنون داداشی بای
پایان مکالمه نامجون و ا/ت
خوابیدم و بیدار شدم
دیدم نامجون اومده داخل اتاقش خوابه رفتم بیدارش کردم
ا/ت : نامجون نامجون بیدارشو باید بیای دانشگاه
نامجون : باشه ا/ت زنگ بزن خودم میام ( خوابالو )
ا/ت : اوکی
رفتم لباسم رو پوشیدم و سمت در رفتم و به سمت دانشگاه حرکت کردم
نشستم سر میزم استاد پارک اومد چون بیشتر درس ها رو اون میده
امروز ادبیات داشتیم و من توش عالی بودم
زنگ خورد
رفتم اخرین نفر بودم داشتم میرفتم که استاد پارک صدام کرد ...
چطور شد؟👏🏻🌷
یکم دیگه پارت جدید عاپ میشه⭐️💉
#دوپارتی #فیک #فیکشن
فرم دانشگاه رو پوشیدم و سمتش راه افتادم تو راه با سونی رفتم داخل باهم به سمت کلاس رفتیم نشستیم رو صندلی استاد پارک اومد داشت شیمی درس میداد و منم دستم داخل دست سونی بود که استاد گفت ا/ت بیا این سوال رو حل کن منم گفتم : استاد من تو شیمی خوب نیستم
استاد پارک : تو دست سونی بگیری عالی هستی ولی برای شیمی افتضاح هستی ؟؟
ا/ت : ببخشید
استاد پارک : برو بشین فردا یکی از اعضای خانودات میان
ویو ا/ت
من مادر پدرم تصادف کردن و یه داداش دارم که امریکاس
دانشگاه تموم رفتم خونه یه دوش چند مینی گرفتم اومدم بیرون لباس پوشیدم و زنگ زدم داداشم نامجون
مکالمه ا/ت و نامجون
ا/ت : سلام نامی
نامجون : سلام ا/ت چیزی شده؟؟
ا/ت : اره داداشی فردا باید بیای دانشگاه بیا
نامجون : باشه خراب کار برم بلیت بگیرم بیام
ا/ت : ممنون داداشی بای
پایان مکالمه نامجون و ا/ت
خوابیدم و بیدار شدم
دیدم نامجون اومده داخل اتاقش خوابه رفتم بیدارش کردم
ا/ت : نامجون نامجون بیدارشو باید بیای دانشگاه
نامجون : باشه ا/ت زنگ بزن خودم میام ( خوابالو )
ا/ت : اوکی
رفتم لباسم رو پوشیدم و سمت در رفتم و به سمت دانشگاه حرکت کردم
نشستم سر میزم استاد پارک اومد چون بیشتر درس ها رو اون میده
امروز ادبیات داشتیم و من توش عالی بودم
زنگ خورد
رفتم اخرین نفر بودم داشتم میرفتم که استاد پارک صدام کرد ...
چطور شد؟👏🏻🌷
یکم دیگه پارت جدید عاپ میشه⭐️💉
#دوپارتی #فیک #فیکشن
۴۳.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.