به نام پدر

به نام پدر
روزهایی هست که در ارامش به سر نمیبرم بابا جانم این هیولاهایی که از درون من رو میخورن تمام قدرت من رو میگیرند، هر کاری میکنم الان قدرتم رو کسب نمیکنم و از غول این مرحله رد نمیشم خسته شدم از بس game over شدم.
بابا: این دومین مرحلست مرحله اول که کاری نداشت تو بخوای هفت تا مرحله رو رد کنی چیکار میخوای کنی؟
من: تو همیشه کمکم میکردی الانم کمکم کن حالا کو تا هفت
بابا: اون مغزی که به تو دادم اون همه امکانات و درضمن ی همزاد فوق العادم که به تو دادم الان به الاغ داده بودم جز نیکان درباری بود مگه نه خره ؟
خر:ههههه عرررر همین که مارو اینجور افریدی شاکریم و نوکرتم چون الانشم جزء نیکانم.
من :الان خره انگیزت چیه تو رو اینجور افریده و من رو اینطوری حسودیت نمیشه .
خر : فقط بار زیاد باشه انگیزه زیاده هر چی بیشتر زور داشته باشی بیشتر ازت کار میکشن من خدمت انسان رو میکنم و شما هم چون باهوشتری باید بیشتر براش تفکر کنی اون فکر کردن هم حتما یک باریه حتما هم انگیزه میخواد.
من :عجب 😦
بابا : الاغ اهنگ واگنر بزار
الاغ: ورود خدایان به والهالا🐴
http://uupload.ir/filelink/aUFIOOZLN5en/xa93_wagner_-_das_rheingold_-_entry_of_the_gods_into_valhalla.mp3