وانشات (وقتی از دکتر میترسی و.......) پارت ۲
#وانشات
#جونگین
#ای_ان
(جونگین)
توی ماشین نشسته بود و کلافه به ساعتش نگاه میکرد
_ این دختر چرا نمیاد
دیگه دید خیلی دیر کردی ، از ماشین پیاده شد و رمز در خونه رو زد تا ببینه کجا غیبت زده.
_ا.تتتتتتت
_بیاااااا دیگههههه دیر شددددد
هر چی صدات میزد جوابی نمیدادی که اومد توی اتاق و دید روی تخت هم نیستی
_ خدایا این دختر باز کجا رفته
و بعد اومد توی حال
_ ا.تتتت هر جا هستی بیا بیرونننن
همچنان پشت مبل بودی که دوباره داد زد
_ا.تتتتتتت
با دیدن انگشت های دستت که از گوشه ی مبل بیرون زده بود لبخندی زد و فهمید که رفتی اونجا قایم شدی .
چند لحظه اصلا صدایی ازش نمیشنیدی که یک دفعه
_پوففف
با صدایی که ازش اومد جیغی زدی که شروع کرد به خندیدن
_ واقعاً بچه ای
با اخم بهش نگاه میکردی
+ چتههههه؟
دست از خندیدن برداشت و اومد طرفت و براید استایل بغلت کرد که شروع به تقلا کردی
+ولمممممم کننننن
+ ممنننن نمیخوامممم برم دکترررررر
جونگین هیچی نمیگفت و فقط همینطوری داشت به طرف ماشین میرفت.
در ماشینو باز کرد و تورو گذاشت توش و بعدش درو قفل کرد که یک وقت فرار نکنی و خودش هم اومد جای راننده نشست.
+ باهاتتتت قهرم
روتو اونور کردی که اونم چیزی نگفت و ماشینو روشن کرد و به سمت بیمارستان راه افتاد
.
.
.
_ خوب دیگه رسیدیم
با نگاه مظلومی بهش نگاه کردی
+ حتماً باید بریم ؟
سرشو خیلی جدی تکون داد که تو هم دیگه چیزی نگفتی و از ماشین پیاده شدی
جونگین دستت رو گرفت و به سمت بیمارستان برد.
وارد بخش شد و اسم دکتری که باهاش وقت داشتی رو گفت و مسئولای اون قسمت هم راهنماییتون کردن .
به در اتاقی که توش دکتر بود رسیدید
_ خوب آماده ای ؟
دست جونگین رو سفت گرفتی
+ میشه بهش بگی فقط بهم دارو بده ؟
جونگین سرشو با تردید تکون داد که درو باز کردو رفتید روی صندلی های جلوی میز دکتر نشستید
÷ خوب....خانوم یانگ شما هستید درسته ؟
زیر چشمی نگاهی به جونگین کردی و سرتو آروم تکون دادی
÷ خوب مشکلتون چیه خانوم ؟
لالمونی گرفته بودی و وقتی جونگین دید هیچی نمیگی خودش شروع کرد برای دکتر توضیح دادن که چه مرگته👍😐
÷ خیله خوب خانوم یانگ شما آنفولانزا گرفتید
و شروع کرد به تایپ کردن یک سری چیزا توی کامپیوتر جلوش
÷ و من برای شما یک چند تا دارو به همراه سرم مینویسم
#جونگین
#ای_ان
(جونگین)
توی ماشین نشسته بود و کلافه به ساعتش نگاه میکرد
_ این دختر چرا نمیاد
دیگه دید خیلی دیر کردی ، از ماشین پیاده شد و رمز در خونه رو زد تا ببینه کجا غیبت زده.
_ا.تتتتتتت
_بیاااااا دیگههههه دیر شددددد
هر چی صدات میزد جوابی نمیدادی که اومد توی اتاق و دید روی تخت هم نیستی
_ خدایا این دختر باز کجا رفته
و بعد اومد توی حال
_ ا.تتتت هر جا هستی بیا بیرونننن
همچنان پشت مبل بودی که دوباره داد زد
_ا.تتتتتتت
با دیدن انگشت های دستت که از گوشه ی مبل بیرون زده بود لبخندی زد و فهمید که رفتی اونجا قایم شدی .
چند لحظه اصلا صدایی ازش نمیشنیدی که یک دفعه
_پوففف
با صدایی که ازش اومد جیغی زدی که شروع کرد به خندیدن
_ واقعاً بچه ای
با اخم بهش نگاه میکردی
+ چتههههه؟
دست از خندیدن برداشت و اومد طرفت و براید استایل بغلت کرد که شروع به تقلا کردی
+ولمممممم کننننن
+ ممنننن نمیخوامممم برم دکترررررر
جونگین هیچی نمیگفت و فقط همینطوری داشت به طرف ماشین میرفت.
در ماشینو باز کرد و تورو گذاشت توش و بعدش درو قفل کرد که یک وقت فرار نکنی و خودش هم اومد جای راننده نشست.
+ باهاتتتت قهرم
روتو اونور کردی که اونم چیزی نگفت و ماشینو روشن کرد و به سمت بیمارستان راه افتاد
.
.
.
_ خوب دیگه رسیدیم
با نگاه مظلومی بهش نگاه کردی
+ حتماً باید بریم ؟
سرشو خیلی جدی تکون داد که تو هم دیگه چیزی نگفتی و از ماشین پیاده شدی
جونگین دستت رو گرفت و به سمت بیمارستان برد.
وارد بخش شد و اسم دکتری که باهاش وقت داشتی رو گفت و مسئولای اون قسمت هم راهنماییتون کردن .
به در اتاقی که توش دکتر بود رسیدید
_ خوب آماده ای ؟
دست جونگین رو سفت گرفتی
+ میشه بهش بگی فقط بهم دارو بده ؟
جونگین سرشو با تردید تکون داد که درو باز کردو رفتید روی صندلی های جلوی میز دکتر نشستید
÷ خوب....خانوم یانگ شما هستید درسته ؟
زیر چشمی نگاهی به جونگین کردی و سرتو آروم تکون دادی
÷ خوب مشکلتون چیه خانوم ؟
لالمونی گرفته بودی و وقتی جونگین دید هیچی نمیگی خودش شروع کرد برای دکتر توضیح دادن که چه مرگته👍😐
÷ خیله خوب خانوم یانگ شما آنفولانزا گرفتید
و شروع کرد به تایپ کردن یک سری چیزا توی کامپیوتر جلوش
÷ و من برای شما یک چند تا دارو به همراه سرم مینویسم
۲۰.۳k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.