𝒑𝒂𝒓𝒕62((+۱۸))
𝒑𝒂𝒓𝒕62((+۱۸))
با ارامش عضوشو بین پام برد و کم کم کارشو ادامه میداد
این ملایمتش فقط داشت ازارم میداد پس خودمم همراهیش کردم
+(خندیدم) خیلی....
ته: (نفسشو عمیق و بلند رها کرد ) هیچی نگو ... الان التماسمم کنی ولت نمیکنم
و یه ضرب تمام و کمال واردم شد
جیغ نسبتا بلندی کشیدم که با کوبیده شدن لباش روی لبام تو دهنش خفه شد
ضربه های محکم و دردناکی میزد
حس میکردم الان اعضای بدنم از تو جا به جا میشن
به وضوح رفت و امدشو زیر دلم حس میکرد ....
رسیده بود به همون نقطه حساس
اما انگار اون مشتاق تر بود و کام گرمشو درحالی ازم خارج میشد ریخت
ولی من هنوز درد داشتم ...
ته: جا موندی
+هی...هیچی نگو
ته: بعدشم ازم خواهش میکنی یه راند دیگه بریم بهت قول میدم ....
منو چرخوند و به پشت روی تخت خوابوند
خواستم مخالفت کنم که دستامو پشت کمرم بست و با دست دیگش سرمو به سمت بالش فشار میداد ...
ترسیدم ....
ورود دوبارش به ترز وحشتناکی درد داشت اما بعد چند ضربه وحشیانه درست درشت مثل شروعش برخلاف تصورم خوب بود ...
جوری که خودمم کمکمش میکردم تا جایی که ناله هام همش از روی لذت بود نه درد .....و با ناله کشداری منم به اوج رسیدم و همونجور پخش تخت شدم ....
پتو رو از پایین تخت برداشت و روم کشید
خودش کنارم خزید و با لبخند موهامو کنار زد و گونه سرخمو بوسید
ته: ببخشید
بدون جوابی خودمو تو بغلش جا کردم و اونم پتو رو رو هر دومون کشید
ساعت ها خواب بودم
اما با حس خوبی خوابیدم
خستگیم از اوج لذت بود نه چیز دیگه ....
صدای ایفون این خواب قشنگو ازم گرفت
ته: لعنتی
+یه چیزی بپوش
ته: خودشو جر داد کی پشت دره اخه
با همون شلوارک سمت در رفت ....
چند دقیقه گذشت ولی صدایی ازش نیومد ....
+تهیونگگگگ کی پشت درهههه؟؟؟
((تهیونگ))
درو که باز کردم با دیدن اون پنج نفر اونم تو یه قاب مثل کچ شدم ...
خشکم زد و با پوکر ترین حالت به وضعیت خودم نگا کردم
لونا: داداش ما رفتین شنا تو چرا تریپ دریا گرفتی (خندید)
ته: مامان جون ... اووو خاله جون :))) پدران بزرگوار و خواهر قشنگم :))))) چرا خهبر ندادین که دارین میاین
مامان ا/ت: تهیونگ ا/ت خوبه ؟ هر چقدر زنگ میزدیم هیچکدومتون برنمیداشتین
مامانم : ته اینجا چه خبره حموم بودی؟ موهات که خشکه
ته: ام... می...میخواستم برم حموم
لونا: ا/ت اینجاس؟
ته: نه
که صدای ا/ت بلند شد
+تهیونگگگگ کی پشت درههه؟؟؟
چشمای همه به گشتاد ترین حالت ممکن درومد
با ارامش عضوشو بین پام برد و کم کم کارشو ادامه میداد
این ملایمتش فقط داشت ازارم میداد پس خودمم همراهیش کردم
+(خندیدم) خیلی....
ته: (نفسشو عمیق و بلند رها کرد ) هیچی نگو ... الان التماسمم کنی ولت نمیکنم
و یه ضرب تمام و کمال واردم شد
جیغ نسبتا بلندی کشیدم که با کوبیده شدن لباش روی لبام تو دهنش خفه شد
ضربه های محکم و دردناکی میزد
حس میکردم الان اعضای بدنم از تو جا به جا میشن
به وضوح رفت و امدشو زیر دلم حس میکرد ....
رسیده بود به همون نقطه حساس
اما انگار اون مشتاق تر بود و کام گرمشو درحالی ازم خارج میشد ریخت
ولی من هنوز درد داشتم ...
ته: جا موندی
+هی...هیچی نگو
ته: بعدشم ازم خواهش میکنی یه راند دیگه بریم بهت قول میدم ....
منو چرخوند و به پشت روی تخت خوابوند
خواستم مخالفت کنم که دستامو پشت کمرم بست و با دست دیگش سرمو به سمت بالش فشار میداد ...
ترسیدم ....
ورود دوبارش به ترز وحشتناکی درد داشت اما بعد چند ضربه وحشیانه درست درشت مثل شروعش برخلاف تصورم خوب بود ...
جوری که خودمم کمکمش میکردم تا جایی که ناله هام همش از روی لذت بود نه درد .....و با ناله کشداری منم به اوج رسیدم و همونجور پخش تخت شدم ....
پتو رو از پایین تخت برداشت و روم کشید
خودش کنارم خزید و با لبخند موهامو کنار زد و گونه سرخمو بوسید
ته: ببخشید
بدون جوابی خودمو تو بغلش جا کردم و اونم پتو رو رو هر دومون کشید
ساعت ها خواب بودم
اما با حس خوبی خوابیدم
خستگیم از اوج لذت بود نه چیز دیگه ....
صدای ایفون این خواب قشنگو ازم گرفت
ته: لعنتی
+یه چیزی بپوش
ته: خودشو جر داد کی پشت دره اخه
با همون شلوارک سمت در رفت ....
چند دقیقه گذشت ولی صدایی ازش نیومد ....
+تهیونگگگگ کی پشت درهههه؟؟؟
((تهیونگ))
درو که باز کردم با دیدن اون پنج نفر اونم تو یه قاب مثل کچ شدم ...
خشکم زد و با پوکر ترین حالت به وضعیت خودم نگا کردم
لونا: داداش ما رفتین شنا تو چرا تریپ دریا گرفتی (خندید)
ته: مامان جون ... اووو خاله جون :))) پدران بزرگوار و خواهر قشنگم :))))) چرا خهبر ندادین که دارین میاین
مامان ا/ت: تهیونگ ا/ت خوبه ؟ هر چقدر زنگ میزدیم هیچکدومتون برنمیداشتین
مامانم : ته اینجا چه خبره حموم بودی؟ موهات که خشکه
ته: ام... می...میخواستم برم حموم
لونا: ا/ت اینجاس؟
ته: نه
که صدای ا/ت بلند شد
+تهیونگگگگ کی پشت درههه؟؟؟
چشمای همه به گشتاد ترین حالت ممکن درومد
۴.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.