۲ پارتی از دازای
رابطه : دوستشی ( ولی اون روت کراشه )
اسم : کایو ماکیا
نکته : این مال زمانی هست که دازای هنوز داخل مافیاست .
از زبان راوی
صبح با صدای آلارم گوشیت پاشدی رفتی لباس هات رو عوض کردی یکم خوراکی خوردی و از اتاقت رفتی بیرون . دازای رو دیدی
از زبان کایو
خیلی وقته وقتی میبینمش قلبم تند تند میزنه و گونه هام گل میوفته ، نمی دونم این چه حسیه که از همین چند روز پیش که به مافیا اومدم بهم دست داده ، من زیر دستشم ولی اون نسبت با بقیه یکم باهام مهربون تره و خیلی بهم سخت نمیگیره . یعنی به خاطر اینه که من یه دخترم ؟
از زبان راوی
همینطور داشتی راه میرفتی که دازای بهت سلام کرد . دازای : اوهایو کایو سان 😁 کایو : اوهایو دازای سان 😳 دازای : موری سان کارمون داره ، فکر کنم یه ماموریت جدید داریم . کایو : باشه الان میام 😊
از زبان دازای
یه چند وقتیه که وقتی این لبخندای کاواییش رو میبینم دلم می خواد که مال من بشه ، یعنی ممکنه ؟ نه نه امکان نداره . کایو رفت سمت دفتر موری سان و منم پشت سرش اومدم . موری : اوهایو دازای سان و کایو سان براتون یک ماموریت دارم . که چویا رو دیدم که اومد اینجا . چویا : اوهایو رئیس موری : اوهایو چویا سان خب شما سه تا آماده اید ؟ کایو : آماده برای چی ؟ موری : برای اینکه سه تایی به یه ماموریت برید دشمنا رو از پا در بیارید . چویا ، من ، کایو : چییی ؟ * پرش زمانی به بعد از اون مبارزه *
از زبان راوی
دست و پاهای کایو حسابی آسیب دیده بود و دازای داشت اون ها رو باند پیچی میکرد و کایو هم با گونه های گل انداخته فقط به دازای زل زده بود . چویا : هه مثل اینکه قراره اینجا دو تا مومیایی داشته باشیم 😏 دازای : به تو ربطی نداره هویج پس ساکت شو 😡 کایو : تمومش کنین ، دیگه حتی یک ثانیه هم نمی تونم تحملتون کنم 😡 . کایو پاشد و رفت ، دازای هم سرش رو انداخت پایین . * پرش زمانی به ۲ روز بعد *
صبح که شد چویا به دازای گفت که بره کایو رو بیدار کنه و برن دفتر موری سان . دازای : سلام کایو سان ، نمی خوای بیدار شی ؟ خودکشی چی میای بریم خودکشی؟ آهای 😆
از زبان چویا
این بی خاصیت داشت در اتاق کایو داد و هوار می کرد که موری سان گفت بیایم دفترش . چویا : هی دراز به جای داد و هوار زود باش بیا رئیس کارمون داره 😒 وقتی رفتیم دفتر رئیس ....
از زبان دازای
موری سان یک چیزی گفت که باعث شد بدنم بلرزه و دست و پاهام سست شه اون گفته کایو سان ......
به نظرتون تا اینجا چطور بود ؟ به زودی پارت ۲ هم میاد 😅
اسم : کایو ماکیا
نکته : این مال زمانی هست که دازای هنوز داخل مافیاست .
از زبان راوی
صبح با صدای آلارم گوشیت پاشدی رفتی لباس هات رو عوض کردی یکم خوراکی خوردی و از اتاقت رفتی بیرون . دازای رو دیدی
از زبان کایو
خیلی وقته وقتی میبینمش قلبم تند تند میزنه و گونه هام گل میوفته ، نمی دونم این چه حسیه که از همین چند روز پیش که به مافیا اومدم بهم دست داده ، من زیر دستشم ولی اون نسبت با بقیه یکم باهام مهربون تره و خیلی بهم سخت نمیگیره . یعنی به خاطر اینه که من یه دخترم ؟
از زبان راوی
همینطور داشتی راه میرفتی که دازای بهت سلام کرد . دازای : اوهایو کایو سان 😁 کایو : اوهایو دازای سان 😳 دازای : موری سان کارمون داره ، فکر کنم یه ماموریت جدید داریم . کایو : باشه الان میام 😊
از زبان دازای
یه چند وقتیه که وقتی این لبخندای کاواییش رو میبینم دلم می خواد که مال من بشه ، یعنی ممکنه ؟ نه نه امکان نداره . کایو رفت سمت دفتر موری سان و منم پشت سرش اومدم . موری : اوهایو دازای سان و کایو سان براتون یک ماموریت دارم . که چویا رو دیدم که اومد اینجا . چویا : اوهایو رئیس موری : اوهایو چویا سان خب شما سه تا آماده اید ؟ کایو : آماده برای چی ؟ موری : برای اینکه سه تایی به یه ماموریت برید دشمنا رو از پا در بیارید . چویا ، من ، کایو : چییی ؟ * پرش زمانی به بعد از اون مبارزه *
از زبان راوی
دست و پاهای کایو حسابی آسیب دیده بود و دازای داشت اون ها رو باند پیچی میکرد و کایو هم با گونه های گل انداخته فقط به دازای زل زده بود . چویا : هه مثل اینکه قراره اینجا دو تا مومیایی داشته باشیم 😏 دازای : به تو ربطی نداره هویج پس ساکت شو 😡 کایو : تمومش کنین ، دیگه حتی یک ثانیه هم نمی تونم تحملتون کنم 😡 . کایو پاشد و رفت ، دازای هم سرش رو انداخت پایین . * پرش زمانی به ۲ روز بعد *
صبح که شد چویا به دازای گفت که بره کایو رو بیدار کنه و برن دفتر موری سان . دازای : سلام کایو سان ، نمی خوای بیدار شی ؟ خودکشی چی میای بریم خودکشی؟ آهای 😆
از زبان چویا
این بی خاصیت داشت در اتاق کایو داد و هوار می کرد که موری سان گفت بیایم دفترش . چویا : هی دراز به جای داد و هوار زود باش بیا رئیس کارمون داره 😒 وقتی رفتیم دفتر رئیس ....
از زبان دازای
موری سان یک چیزی گفت که باعث شد بدنم بلرزه و دست و پاهام سست شه اون گفته کایو سان ......
به نظرتون تا اینجا چطور بود ؟ به زودی پارت ۲ هم میاد 😅
۶.۵k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.