دختر مافیایی من/ پارت ۱
دختر مافیایی من/ پارت ۱
این کار برای من مثل آب خوردن هست نگران نباش برات میگیرمش.
وارد مهمونی شدم یک تالار بزرگ بود و با یکاری که داخل دستم بود وارد شدم و بعد چند دقیقه به طبقه بالا رفتم و سر نگهبانا رو با شوکر گرم کردم(یعنی با شوکر بیهوش شدن😅) و وارد اتاق شدم سراغ گاو صندوق رفتم و وقتی بازش کردم لبخند رضایتی روی لبام نشست و پر دلار بود اما من فقط مدارک رو نیاز داشتم و به پولا دست نزدم و فقط مدارک رو برداشتم و امادم بیرون که خواهرم رو دیدم با لباس رسمی آمده بود و وقتی منو دید تعجبی نکرد اما سری به حالت تاسف نشون داد و سریع رفتم.
خب الان میگید چیشد و ماجرا از اینجا شروع نمیشه از وقتی که خیلی کوچیکه بودم شروع میشه وقتی که تازه متولد شده بودم.
من ماری هستم. لی ماری یک دختر ۲۶ساله که از وقتی که متولد شدم با همه دخترا فرق میکردم تقریبا میشه گفت. شرور. اره شرور بودم. همه دخترا از لباس های پر زرق و برق و پول و ماشین و آرایش کردن و... خوشحال میشدم اما من با اینا خوشحال نمیشدم نه اینکه کلا شبیه پسرا باشم نه دختر نبودم اما ظاهرم شبیه دخترا بود اما عقیده ام نه. مادرم از وقتی که منو به دنیا آورد عاشق این بود که دختراش حداقل یکیشون رقص باله رو یاد بگیرن و مثل پرنسسا برقصن. خواهرم که ۳ سال از من کوچیکتر هست موفق شد اما من نتونستم و علاقه آیی نداشتم و بجاش بوکس کار میکردم از همون ۱۰ سالگی آنقدر مشتام قوی شده بود که یک پدرم رو شکست میدادم. من حدودا ۶ سال میشه که دارم به کارم ادامه میدم من دزد نیستم فقط کمی شیطونم قرار بود که پرونده ها رو برای اون مرد بیارم تا بجاش به من پول خوبی بده اما هیچی خوب پیش نرفت.....
لطفاً نظرتون رو بگید تا ادامه بدم یا نه لطفا
این کار برای من مثل آب خوردن هست نگران نباش برات میگیرمش.
وارد مهمونی شدم یک تالار بزرگ بود و با یکاری که داخل دستم بود وارد شدم و بعد چند دقیقه به طبقه بالا رفتم و سر نگهبانا رو با شوکر گرم کردم(یعنی با شوکر بیهوش شدن😅) و وارد اتاق شدم سراغ گاو صندوق رفتم و وقتی بازش کردم لبخند رضایتی روی لبام نشست و پر دلار بود اما من فقط مدارک رو نیاز داشتم و به پولا دست نزدم و فقط مدارک رو برداشتم و امادم بیرون که خواهرم رو دیدم با لباس رسمی آمده بود و وقتی منو دید تعجبی نکرد اما سری به حالت تاسف نشون داد و سریع رفتم.
خب الان میگید چیشد و ماجرا از اینجا شروع نمیشه از وقتی که خیلی کوچیکه بودم شروع میشه وقتی که تازه متولد شده بودم.
من ماری هستم. لی ماری یک دختر ۲۶ساله که از وقتی که متولد شدم با همه دخترا فرق میکردم تقریبا میشه گفت. شرور. اره شرور بودم. همه دخترا از لباس های پر زرق و برق و پول و ماشین و آرایش کردن و... خوشحال میشدم اما من با اینا خوشحال نمیشدم نه اینکه کلا شبیه پسرا باشم نه دختر نبودم اما ظاهرم شبیه دخترا بود اما عقیده ام نه. مادرم از وقتی که منو به دنیا آورد عاشق این بود که دختراش حداقل یکیشون رقص باله رو یاد بگیرن و مثل پرنسسا برقصن. خواهرم که ۳ سال از من کوچیکتر هست موفق شد اما من نتونستم و علاقه آیی نداشتم و بجاش بوکس کار میکردم از همون ۱۰ سالگی آنقدر مشتام قوی شده بود که یک پدرم رو شکست میدادم. من حدودا ۶ سال میشه که دارم به کارم ادامه میدم من دزد نیستم فقط کمی شیطونم قرار بود که پرونده ها رو برای اون مرد بیارم تا بجاش به من پول خوبی بده اما هیچی خوب پیش نرفت.....
لطفاً نظرتون رو بگید تا ادامه بدم یا نه لطفا
۱.۹k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.