عاشق شدن part⁴

رئیس به من گفت که میتونم زود تر برم به خونه
به خونه رفتم یه دوش چند مینی گرفتم و لباس راحتی پوشیدمو (اسلاید اول )موهامو خشک کردم
بعد یادم افتاد امروز شینا کارش زود تموم میشه بهش زنگ زدم و گفت که نزدیک خونست پاپ کرن درست کردم و فیلم رو آماده کردم وقتی شینا اومد رفت لباسش رو عوض کرد و اومد بیرون کنارم نشست
شینا:ا.ت
ا.ت:هااا
شینا :میخوام امروز با بچه ها برم بیرون .میای باهم بریم؟
ا.ت:نه.حوصله ندارم

شینا:خواهششششش*مظلومانه
ا.ت:باشششه خودتو مظلوم نکن خوشم نمیاد
رفتم حاضر شدم لباس دارکی پوشیدم(اسلایددوم). شینا هم یک لباس کیوت پوشید (اسلاید سوم )و راه افتادیم توراه با ماشین شینا رفتیم و تو پارکینگ شهربازی پارک کرد پیاده شدیم که چند تا پسر اومدن سمتمون میخواست اذیت کنن و تیکه مینداختن چند تاشونو زدم زمین اما تعدادشون زیاد بود و من یه تنه نمیتونستم حدیفشون بشم شینا هم پشتم قایم شده بود که یهو یه پسره اومد و همشونو زد زمین اونا فرار کردن و من اومدم تشکر کنم که دیدم اون پسره همون تهیونگه

بچه ها لطفا حمایت کنید منم قول میدم ادمین خوبی باشم و اینکه چون خودم درد کشیده هستم زیاد طول نمیدم تا آپ کردن پارتای بعد برای شروط
هم از شما در پست قبلیم نظر خواستم که از پارت جند شرط بزارم البته اگه هم شرط بزارم کم میزارم
😇😇😇😇😇😇😇
چه قد دختر خوبیم 😅😇😜

خلاصه کلام اینکه
‌.
.
.
لایک و کامنت یادتون نره حتی شما دوستان عزیز
❤❤❤❤❤