PART ²⁶
𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒚𝒐𝒖
مکس: ......درسته 👍🏻
راوی: سکوت کل سالنو گرفته بود.....جونگکوک با تعجب داشت به ا/ت نگا میکرد که...
مکس: شوخی کردم ، غلطه 👎🏻
مجری: ا/ت دوس داری دوباره با کوک قرار بزاری؟
راوی: ا/ت یه نگاه ریزی به کوک کرد و ادامه داد
ا/ت: خب...آ...آره
مجری: پس هنوز دوسش داری؟
راوی: وقتی ا/ت به کوک نگاه کرد نگاه های کوک یه جوری بود که بگو آره، بگو هنوز دوسم داری ..
ا/ت یه نفس عمیق کشید و...
ا/ت: بله دوسش دارم با تموم وجودم عاشقشم ، عشق من به اون یا عشق اون به من هیچوقت هیچوقت اشتباهی نبود.
راوی: بعد از اینکه حرفاش تموم شد کل تماشاچیا به همراه مجری براشون ایستادن و دست زدن.
بعد از اینکه برنامه تموم شد ا/ت رفت تو اتاق گریم تا وسایلاشو برداره و بره خونه که در باز شد و کوک اومد تو.
جونگکوک: خب....پس که هنوز دوسم داری
ا/ت: کوک بعدا راجبش حرف بزنیم؟
جونگکوک: نچ....
ا/ت: کوک
جونگکوک: جانم...چیزه یعنی بله
ا/ت: الان قهری
جونگکوک: خودت چی فکر میکنی
ا/ت: امممم ، خب دوس داری کجا بریم؟
جونگکوک: ساحل
ا/ت: ساحل ..... بیا بریم عشق من.
جونگکوک ویو: دونه های شن که با تابش نور خورشید گرمای خاصی داشتن حس خوبی داشت تماشای غروب خورشید ، گیتار زدن کنار دریا اینا همه چیز ساده ای بودن که من بهش نیاز داشتم
باهم گریه کنیم و باهم بخندیم...
باهم بخوابیم و باهم بیدار شیم...
پس هیچوقت منو ترک نکن ...
همیشه با تو
•پایان•
▪︎همیشه با تو▪︎
بچه ها ببخشید این پارت یکم کوتاه شد ، بعد اینکه گفته بودم چنتا پارت میزارم ولی تو همین پارت تمومش کردم چون فک کردم اگه طولانی بشه خوب نمیشه
خلاصه که مرسی حمایت کردید..
بوس بهتون 💕🦋
مکس: ......درسته 👍🏻
راوی: سکوت کل سالنو گرفته بود.....جونگکوک با تعجب داشت به ا/ت نگا میکرد که...
مکس: شوخی کردم ، غلطه 👎🏻
مجری: ا/ت دوس داری دوباره با کوک قرار بزاری؟
راوی: ا/ت یه نگاه ریزی به کوک کرد و ادامه داد
ا/ت: خب...آ...آره
مجری: پس هنوز دوسش داری؟
راوی: وقتی ا/ت به کوک نگاه کرد نگاه های کوک یه جوری بود که بگو آره، بگو هنوز دوسم داری ..
ا/ت یه نفس عمیق کشید و...
ا/ت: بله دوسش دارم با تموم وجودم عاشقشم ، عشق من به اون یا عشق اون به من هیچوقت هیچوقت اشتباهی نبود.
راوی: بعد از اینکه حرفاش تموم شد کل تماشاچیا به همراه مجری براشون ایستادن و دست زدن.
بعد از اینکه برنامه تموم شد ا/ت رفت تو اتاق گریم تا وسایلاشو برداره و بره خونه که در باز شد و کوک اومد تو.
جونگکوک: خب....پس که هنوز دوسم داری
ا/ت: کوک بعدا راجبش حرف بزنیم؟
جونگکوک: نچ....
ا/ت: کوک
جونگکوک: جانم...چیزه یعنی بله
ا/ت: الان قهری
جونگکوک: خودت چی فکر میکنی
ا/ت: امممم ، خب دوس داری کجا بریم؟
جونگکوک: ساحل
ا/ت: ساحل ..... بیا بریم عشق من.
جونگکوک ویو: دونه های شن که با تابش نور خورشید گرمای خاصی داشتن حس خوبی داشت تماشای غروب خورشید ، گیتار زدن کنار دریا اینا همه چیز ساده ای بودن که من بهش نیاز داشتم
باهم گریه کنیم و باهم بخندیم...
باهم بخوابیم و باهم بیدار شیم...
پس هیچوقت منو ترک نکن ...
همیشه با تو
•پایان•
▪︎همیشه با تو▪︎
بچه ها ببخشید این پارت یکم کوتاه شد ، بعد اینکه گفته بودم چنتا پارت میزارم ولی تو همین پارت تمومش کردم چون فک کردم اگه طولانی بشه خوب نمیشه
خلاصه که مرسی حمایت کردید..
بوس بهتون 💕🦋
۱۸.۰k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.