عشق به رسوایشه!
عشق به رسوایشه!
به اینکه همه بفهمن مالِ خودته
به اینکه هیچکس نره سراغش
باید جار زد،باید دستاشو بگیری تو خیابون بدو بدو کنی
باهم برید پارک و تاب سوار شید و مسابقه بذارید
بعدم از شدت خستگی رو چمنا ولو بشید
بعد برید بستنی بخورید،یهو بزنی زیر دهنش و بستی پخش شه رو صورتش
بعد یه سلفی بگیرید و پایینش بزنید #دیوونگی
بعد برید بازار هی کفش انتخاب کنید،هی لباس بپوشید و عکس بگیرید اما هیچکدومم نخرید!
هوا سرد شه دستتو تو دستاش بگیره و بذاره تو جیبش آروم آروم راه برید،یهو چشمتون به یه مرد که داد میزنه لبوووو دارم آی لبوی داغ و خوشمزه لبوو........ بیوفته با ولع برید و دوتا ظرف گنده بخرید و جوری بخورید که انگار دفعه ی اولتونه!
زبونای قرمزتونو بیرون کنید و یه عکس دیگه بگیرید...
بعد که حسابی گشنه شدید برید یه رستوران و سر اینکه کی حساب کنه دعواتون بشه آخر سرم یه پیتزا بگیرید و دونفره بخورید و سر قاچ آخر هی تعارف تیکه پاره کنید...
وکمکم آماده رفتن بشید و تازه یادتون بیاد جز پنج تومن هیچپولی براتون نمونده از سر ناچاری برید تو ایستگاه اتوبوس و بشینید از خستگی بغل هم خوابتون ببره و بعد یهو با صدای حرکت اتوبوس از خواب بپری صداش کنی تا بیدار بشه و تا ایستگاه بعدی پشت اتوبوس بدوید و هر از چند گاهیم یه ایست کنید و نفسی تازه کنید و به چشمای هم نگاه کنید و بخندید...
بعد که در خونه اش رسیدی و خواستی باهاش خدافظی کنی یهو لپ یخ کردشو ببوسی اونم شالتو بکشه جلو و بگه خب دیگه هوا خیلی سرده برو آقای من وبعد پیشونی تو ببوسه و منتظرش بمونی تا بره تو ودرو ببنده...
تا درو بست یهو بل صدای آواز کل محله رو پر کنی آوازی که میگه:
من مریضم بهچشای نازت.....
وهمه همسایه ها از پنجره نگاه کنن...
آره عشق به رسوا شدنش میارزه...
عشقو باید جار زد
باید به همه فهموند جز اون قلبم برای هیچکس نمیزنه
جز اون هیچکس نمیتونه شادم کنه
جز اون هیچکس وهیچکس و هیچکس
به اینکه همه بفهمن مالِ خودته
به اینکه هیچکس نره سراغش
باید جار زد،باید دستاشو بگیری تو خیابون بدو بدو کنی
باهم برید پارک و تاب سوار شید و مسابقه بذارید
بعدم از شدت خستگی رو چمنا ولو بشید
بعد برید بستنی بخورید،یهو بزنی زیر دهنش و بستی پخش شه رو صورتش
بعد یه سلفی بگیرید و پایینش بزنید #دیوونگی
بعد برید بازار هی کفش انتخاب کنید،هی لباس بپوشید و عکس بگیرید اما هیچکدومم نخرید!
هوا سرد شه دستتو تو دستاش بگیره و بذاره تو جیبش آروم آروم راه برید،یهو چشمتون به یه مرد که داد میزنه لبوووو دارم آی لبوی داغ و خوشمزه لبوو........ بیوفته با ولع برید و دوتا ظرف گنده بخرید و جوری بخورید که انگار دفعه ی اولتونه!
زبونای قرمزتونو بیرون کنید و یه عکس دیگه بگیرید...
بعد که حسابی گشنه شدید برید یه رستوران و سر اینکه کی حساب کنه دعواتون بشه آخر سرم یه پیتزا بگیرید و دونفره بخورید و سر قاچ آخر هی تعارف تیکه پاره کنید...
وکمکم آماده رفتن بشید و تازه یادتون بیاد جز پنج تومن هیچپولی براتون نمونده از سر ناچاری برید تو ایستگاه اتوبوس و بشینید از خستگی بغل هم خوابتون ببره و بعد یهو با صدای حرکت اتوبوس از خواب بپری صداش کنی تا بیدار بشه و تا ایستگاه بعدی پشت اتوبوس بدوید و هر از چند گاهیم یه ایست کنید و نفسی تازه کنید و به چشمای هم نگاه کنید و بخندید...
بعد که در خونه اش رسیدی و خواستی باهاش خدافظی کنی یهو لپ یخ کردشو ببوسی اونم شالتو بکشه جلو و بگه خب دیگه هوا خیلی سرده برو آقای من وبعد پیشونی تو ببوسه و منتظرش بمونی تا بره تو ودرو ببنده...
تا درو بست یهو بل صدای آواز کل محله رو پر کنی آوازی که میگه:
من مریضم بهچشای نازت.....
وهمه همسایه ها از پنجره نگاه کنن...
آره عشق به رسوا شدنش میارزه...
عشقو باید جار زد
باید به همه فهموند جز اون قلبم برای هیچکس نمیزنه
جز اون هیچکس نمیتونه شادم کنه
جز اون هیچکس وهیچکس و هیچکس
۳.۸k
۰۴ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.