pretty savage part 13(اخر)
یه دفعه با به گوش رسیدن صدای گلوله هممون ساکت شدیم ...😶
* جنی ویو *
یه لحظه چشمم خورد به الکس که یه تفنگ دستش بود و از پشت نشونه رفته بود به تهیونگ ، نمیدونم چی شد ولی تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که باید برادرم و نجات بدم پس پریدم جلو بعد یه سوزش و درد بدی رو بازوم حس کردم و فهمیدم داره خون ریزی میکنه...
ته : ج...جنیییی🥺
جنی : خوبم بابا ... برو اون تفنگو از الکس بگیر تا نزد هممون و به فنا نداد😐
( تهیونگ و افرادش الکس و تمام افرادشو دستگیر کردن )
ته : این بزمجه ها رو جمع کنین از جلو چشمام ... با الکس کار دارم فعلا زندانیش کنین ( یه لگد زد تو صورت الکس )
ته : ی..یه آمبولانس خبر کنین زووود😤
فکرشو نمیکردم خودتو بندازی جلو تا به من تیر نخوره 🥺
جنی : نه بابا یه لحظه از شانس بدم پام لیز خورد اومدم جلو تیر خورد بهم
ته : رو دروغ هات بیشتر کار کن😶😐
جنی : دیگه معذرت میخوام مثل تو دروغ گوی حرفه ای نیستم 😔🔪😂
ته : نمیفهممت تیر خوردی، مثل آبشار داره از دستت خون میاد اونوقت هنوز داری با من بحث میکنی گربه ی چموش 😶😂
جنی : چه کنم مدلم اینه 🤷🏻♀️😂
* فلش بک دو روز بعد *
جنی از بیمارستان مرخص شد ...
جنی : خب خب استراحت بسه اگه گفتین الان وقت چیه؟
ته : غذا ؟
جنی : برو بابا تو هم همش فکر شکم باش ...
الان وقت انتقامه 😏🔪
آقای کیم: جمعش کن این مسخره بازیارو هنوز دو روز نمیگذره تیر از دستت بیرون کشیدن میخوای دردسر جدید درست کنی 😩
جنی : بابااااا ، 😶
ته : جنی راست میگه ، اتفاقا خیلی با شخص مورد نظر کار نداشتم گذاشتم خودت باهاش خورده حسابتون و درست کنی میدونستم عاشق تلافی کردنی 😐😂
جنی : دمت گرم بزن بریم 🤝🏻😁
*در اتاقی که الکس زندانی کرده بودن*
الکس : ت...تو ؟ چه زود خوب شدی
جنی : بس که کور بودی زدی به دستم واسه همین زود خوب شدم 😏
واقعا فکر کردی خیلی قوی هستی وقتی به کمک افرادت منو با نامردی بیهوش کردین و وقتی دست و پام بسته بود قلدری میکردی
اگه فکر میکنی قوی ای بیا منصفانه مبارزه کن
الکس : هِه فکر کردم حداقل به برادر بگی بیاد... خوبه مبارزه با یه دختر ضعیف خیلی خستم نمیکنه
ته : اوه اوه قبر خودتو کندی وقتی بهش گفتی ضعیف 😬🤐
جنی : که ضعیف ، ها؟ ( جنی با ضربات شدید لگد و مشت سپس بارانداز و در آخر شکستن دماغ ، دست راست و پای چپ و سه تا از دندان های الکس از او پذیرایی کرد 😌👏🏻)
جنی : خب حالا بگو ضعیف کیه ؟؟ ( با دستش گلوی الکس و گرفت )
الکس : م...من من😢
جنی : از آدمای ضعیف بدم میاد بدينش به پلیس😒
جنی: اخش بلاخره انتقام گرفتم
ته:عالیی😂👌🏻
[ جنی و پدر و برادرش با هم به خوبی زندگی کردن هر چند جنی و تهیونگ همش در حال جنگ و دعوا با همن ولی همونقدر حواسشون به هم هست و از هم دفاع میکنن ]
* جنی ویو *
یه لحظه چشمم خورد به الکس که یه تفنگ دستش بود و از پشت نشونه رفته بود به تهیونگ ، نمیدونم چی شد ولی تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که باید برادرم و نجات بدم پس پریدم جلو بعد یه سوزش و درد بدی رو بازوم حس کردم و فهمیدم داره خون ریزی میکنه...
ته : ج...جنیییی🥺
جنی : خوبم بابا ... برو اون تفنگو از الکس بگیر تا نزد هممون و به فنا نداد😐
( تهیونگ و افرادش الکس و تمام افرادشو دستگیر کردن )
ته : این بزمجه ها رو جمع کنین از جلو چشمام ... با الکس کار دارم فعلا زندانیش کنین ( یه لگد زد تو صورت الکس )
ته : ی..یه آمبولانس خبر کنین زووود😤
فکرشو نمیکردم خودتو بندازی جلو تا به من تیر نخوره 🥺
جنی : نه بابا یه لحظه از شانس بدم پام لیز خورد اومدم جلو تیر خورد بهم
ته : رو دروغ هات بیشتر کار کن😶😐
جنی : دیگه معذرت میخوام مثل تو دروغ گوی حرفه ای نیستم 😔🔪😂
ته : نمیفهممت تیر خوردی، مثل آبشار داره از دستت خون میاد اونوقت هنوز داری با من بحث میکنی گربه ی چموش 😶😂
جنی : چه کنم مدلم اینه 🤷🏻♀️😂
* فلش بک دو روز بعد *
جنی از بیمارستان مرخص شد ...
جنی : خب خب استراحت بسه اگه گفتین الان وقت چیه؟
ته : غذا ؟
جنی : برو بابا تو هم همش فکر شکم باش ...
الان وقت انتقامه 😏🔪
آقای کیم: جمعش کن این مسخره بازیارو هنوز دو روز نمیگذره تیر از دستت بیرون کشیدن میخوای دردسر جدید درست کنی 😩
جنی : بابااااا ، 😶
ته : جنی راست میگه ، اتفاقا خیلی با شخص مورد نظر کار نداشتم گذاشتم خودت باهاش خورده حسابتون و درست کنی میدونستم عاشق تلافی کردنی 😐😂
جنی : دمت گرم بزن بریم 🤝🏻😁
*در اتاقی که الکس زندانی کرده بودن*
الکس : ت...تو ؟ چه زود خوب شدی
جنی : بس که کور بودی زدی به دستم واسه همین زود خوب شدم 😏
واقعا فکر کردی خیلی قوی هستی وقتی به کمک افرادت منو با نامردی بیهوش کردین و وقتی دست و پام بسته بود قلدری میکردی
اگه فکر میکنی قوی ای بیا منصفانه مبارزه کن
الکس : هِه فکر کردم حداقل به برادر بگی بیاد... خوبه مبارزه با یه دختر ضعیف خیلی خستم نمیکنه
ته : اوه اوه قبر خودتو کندی وقتی بهش گفتی ضعیف 😬🤐
جنی : که ضعیف ، ها؟ ( جنی با ضربات شدید لگد و مشت سپس بارانداز و در آخر شکستن دماغ ، دست راست و پای چپ و سه تا از دندان های الکس از او پذیرایی کرد 😌👏🏻)
جنی : خب حالا بگو ضعیف کیه ؟؟ ( با دستش گلوی الکس و گرفت )
الکس : م...من من😢
جنی : از آدمای ضعیف بدم میاد بدينش به پلیس😒
جنی: اخش بلاخره انتقام گرفتم
ته:عالیی😂👌🏻
[ جنی و پدر و برادرش با هم به خوبی زندگی کردن هر چند جنی و تهیونگ همش در حال جنگ و دعوا با همن ولی همونقدر حواسشون به هم هست و از هم دفاع میکنن ]
۲۸.۹k
۱۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.