❤️دوست دارم❤️تهیونگ❤️(20)
روی مبل نشسته بودم و داشتیم فیلم رو تماشا می کردیم می خواست باهام لج کنه رفت یه فیلم ترسناک آورد آخه این چه کاریه:/. داشتیم می دیدیم که یهو جن پرید تو اتاقه و دختره دیدیش با جیغ دختره منم یه جیغ زدم و رفتم تو بغل تهیونگ چشمام رو بسته بودم
#_تهیونگ
مثل بچه دوساله ها بغلم کرده بود هنوز هم از فیلم ترسناک می ترسه اما وقتی می ترسه خیلی باحال میشه من:ا/ت عزیزم چیزی برای ترس نیست اصلا ولش کن دیگه فیلم دیدن بسه باشه. ا/ت :من نمی ترسم ولی یکمی این جنا ترسناکن اصلا چرا جن هارو این جوری می کنن اه. من:باشه حالا بهتره بریم بخوابیم ا/ت:باشه بریم دستشو گرفتم بردم تو اتاقم یکمی تعجب کرده بود. من:ا/ت چیزی شده. ا/ت:نه ولی نمیشه جدااز هم بخوابیم. من:نه.-_-. ا/ت:باش رفتیم رو تخت دراز کشیدیم آروم از پشت بغلش کردم و خوابید
#_تهیونگ
مثل بچه دوساله ها بغلم کرده بود هنوز هم از فیلم ترسناک می ترسه اما وقتی می ترسه خیلی باحال میشه من:ا/ت عزیزم چیزی برای ترس نیست اصلا ولش کن دیگه فیلم دیدن بسه باشه. ا/ت :من نمی ترسم ولی یکمی این جنا ترسناکن اصلا چرا جن هارو این جوری می کنن اه. من:باشه حالا بهتره بریم بخوابیم ا/ت:باشه بریم دستشو گرفتم بردم تو اتاقم یکمی تعجب کرده بود. من:ا/ت چیزی شده. ا/ت:نه ولی نمیشه جدااز هم بخوابیم. من:نه.-_-. ا/ت:باش رفتیم رو تخت دراز کشیدیم آروم از پشت بغلش کردم و خوابید
۲۰.۶k
۱۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.