Part,9
«پرش زمانی به هفته بعد»
«تهیونگ»
توی این یک هفته خیلی با ا.ت صمیمی شدم..ولی هنوز مدرک محکمی جمع نکردم که بشه دستگیرش کرد..
ولی هروقت میبینمش قلبم مبارزه و دست پاچه میشم
ولی من نباید عاشق دشمنم بشم..اما..
اما من شدم..
عاشق آدم اشتباه..
عاشق دشمنم..
امشب مهمونی مافیایی بود که شریک ها باید میرفتن..
باید ساعت ۷:۰۰با ا.ت برم.
رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم ..موهام رو خشک کردم حالت دادم..کت شلوار هم پوشیدم و عطر تلخم رو زدم...راه افتادم به سمت خونه ا.ت..
«ا.ت»
یک هفته از شریک بودن منو تهیونگ میگذره ..باهم صمیمی بودیم..فکر کنم یه حس های بهش دارم..خب بگذریم امشب یه مهمونی مافیایی هست که شریک ها باهم میرم..
تهیونگ قرارم بیاد دنبالم...
یه دوش ۳۰ مینی گرفتم..موهام رو خشک کردم و پایینش رو حالت دادم ..یه لباس مجلسی پوشیدم.ویه آرایش دارم هم کردم و منتظر تهیونگ شدم...
۳۰ مین گذشت که تهیونگ اومد..چه جذاب شده بود..باهم راه افتادیم به سمت مهمونی ..
رسیدیم
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل..خیلی شلوغ بود.
با تهیونگ نشستیم سر میز و مشغول حرف زدن بودیم که گارسن اومد گفت:
گارسن:چی میل دارید؟؟
ا.ت:یه ویسکی ۱۰۰ درصد
تهیونگ:یه ودکال ۱۰۰ درصد
گارسن:چشم
گارسن رفت منتظر گارسن بودیم که با چیزی که دیدم سکه شدم.....
اسلاید اول تهیونگ
اسلاید دوم لباس ا.ت
اسلاید سوم آرایش ا.ت
نظرتون در باره فیکم چیه...؟؟
«تهیونگ»
توی این یک هفته خیلی با ا.ت صمیمی شدم..ولی هنوز مدرک محکمی جمع نکردم که بشه دستگیرش کرد..
ولی هروقت میبینمش قلبم مبارزه و دست پاچه میشم
ولی من نباید عاشق دشمنم بشم..اما..
اما من شدم..
عاشق آدم اشتباه..
عاشق دشمنم..
امشب مهمونی مافیایی بود که شریک ها باید میرفتن..
باید ساعت ۷:۰۰با ا.ت برم.
رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم ..موهام رو خشک کردم حالت دادم..کت شلوار هم پوشیدم و عطر تلخم رو زدم...راه افتادم به سمت خونه ا.ت..
«ا.ت»
یک هفته از شریک بودن منو تهیونگ میگذره ..باهم صمیمی بودیم..فکر کنم یه حس های بهش دارم..خب بگذریم امشب یه مهمونی مافیایی هست که شریک ها باهم میرم..
تهیونگ قرارم بیاد دنبالم...
یه دوش ۳۰ مینی گرفتم..موهام رو خشک کردم و پایینش رو حالت دادم ..یه لباس مجلسی پوشیدم.ویه آرایش دارم هم کردم و منتظر تهیونگ شدم...
۳۰ مین گذشت که تهیونگ اومد..چه جذاب شده بود..باهم راه افتادیم به سمت مهمونی ..
رسیدیم
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل..خیلی شلوغ بود.
با تهیونگ نشستیم سر میز و مشغول حرف زدن بودیم که گارسن اومد گفت:
گارسن:چی میل دارید؟؟
ا.ت:یه ویسکی ۱۰۰ درصد
تهیونگ:یه ودکال ۱۰۰ درصد
گارسن:چشم
گارسن رفت منتظر گارسن بودیم که با چیزی که دیدم سکه شدم.....
اسلاید اول تهیونگ
اسلاید دوم لباس ا.ت
اسلاید سوم آرایش ا.ت
نظرتون در باره فیکم چیه...؟؟
۲.۰k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.