25 Part
هر چی بیشتر پیش میرفت، دردم بیشتر میشد. نشستم ولی بهتر نشدم. هوا هم خیلی گرم بود. سرگیجه هم داشتم. دیگه آخه بهتر از این؟
یه خونه رو دیدم که بالاش علامت بیمارستان بود. چاره ای نداشتم که برم همونجا. بلند شدم و خودم رو رسوندم اونجا. خیلی شلوغ بود. پر آدم. روی یه صندلی نشستم تا نوبتم بشه.
آدم های مختلف. جورواجور. انواع رنگ ها. من کجام؟
چه شهریم؟ هیچ تابلویی تا الان ندیدم. خداکنه فقط زیاد دور نشده باشم. میترسم بدون جین.
پرستار: نوبت شما شده.
رز: مرسی
وارد اتاق دکتر شدم.
...
دکتر: ببخشید کاری از دست من برنمیاد.
رز: خواهش میکنم حتما یه روشی هست.
دکتر: بچه دیگه مرده. واقعا متاسفم. الان هم حال تو هم خوب نیست به نظرم باید بستری بشی.
رز: خواهش میکنم هق هق
دکتر: پرستار پرستار سریع بیا.
پرستار: بله؟... ای وای چرا غش کرد؟
دکتر: ببرش و بهش یه سرم فعلا وصل کن. نباید اینجوری بهش میگفتم.
...
از زبان جین:
وقتی رفت، خیلی پشیمون شدم. فکر میکردم میتونم بدونش ادامه بدم ولی نه حتی چند دقیقه نگذشت که دلم براش تنگ شد. همه جارو دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم. آخه کجا رفتی تو؟
جین: آقا یه زنی که تا شونه های منه و یه لباس تقریبا مجلسی پوشیده ندیدید؟
مرد: آها چرا چرا رفته بود همین بیمارستان بغل.
جین: بیمارستان برای چی؟
مرد: حالش زیاد خوب نبود.
سریع رفتم داخل.
جین: ببخشید یه زنی که حدود 1 ساعت پیش اومده اینجا و ...
پرستار: آهان همون زنی که ظاهر اشراف زاده داشت؟
جین: درسته کجاست؟
پرستار: همین اتاق بغلی.
در زدم ولی جوابی نداد واسه همین رفتم داخل. ( منطقیه 👌🏻)
دیدم زانوهاش رو بغل کرده و داره گریه میکنه.
رفتم کنارش نشستم.
جین: رز. چرا داری گریه میکنی؟ حالت خوبه؟
رز: نه ولم کن هق هق
جین: ببخشید اونموقع چنین رفتاری داشتم باشه؟ الان برای چی داری گریه میکنی آخه؟
از زبان رز:
بلند شدم و رفتم دم پنجره. احساس کردم جین من رو از پشت بغل کرد.
جین: ببین خواهش میکنم من رو ببخش. بابت تمام حرفام. بدون تو خیلی برام سخت گذشت.
کاش واقعیت رو میدونستی.
گریم شدت گرفت.
رز: جین میگی من الان چیکار کنم؟ قبل از اینکه بفهمم بچه دار شدم بچم رو از دست دادم.
...
لایک
♥️
یه خونه رو دیدم که بالاش علامت بیمارستان بود. چاره ای نداشتم که برم همونجا. بلند شدم و خودم رو رسوندم اونجا. خیلی شلوغ بود. پر آدم. روی یه صندلی نشستم تا نوبتم بشه.
آدم های مختلف. جورواجور. انواع رنگ ها. من کجام؟
چه شهریم؟ هیچ تابلویی تا الان ندیدم. خداکنه فقط زیاد دور نشده باشم. میترسم بدون جین.
پرستار: نوبت شما شده.
رز: مرسی
وارد اتاق دکتر شدم.
...
دکتر: ببخشید کاری از دست من برنمیاد.
رز: خواهش میکنم حتما یه روشی هست.
دکتر: بچه دیگه مرده. واقعا متاسفم. الان هم حال تو هم خوب نیست به نظرم باید بستری بشی.
رز: خواهش میکنم هق هق
دکتر: پرستار پرستار سریع بیا.
پرستار: بله؟... ای وای چرا غش کرد؟
دکتر: ببرش و بهش یه سرم فعلا وصل کن. نباید اینجوری بهش میگفتم.
...
از زبان جین:
وقتی رفت، خیلی پشیمون شدم. فکر میکردم میتونم بدونش ادامه بدم ولی نه حتی چند دقیقه نگذشت که دلم براش تنگ شد. همه جارو دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم. آخه کجا رفتی تو؟
جین: آقا یه زنی که تا شونه های منه و یه لباس تقریبا مجلسی پوشیده ندیدید؟
مرد: آها چرا چرا رفته بود همین بیمارستان بغل.
جین: بیمارستان برای چی؟
مرد: حالش زیاد خوب نبود.
سریع رفتم داخل.
جین: ببخشید یه زنی که حدود 1 ساعت پیش اومده اینجا و ...
پرستار: آهان همون زنی که ظاهر اشراف زاده داشت؟
جین: درسته کجاست؟
پرستار: همین اتاق بغلی.
در زدم ولی جوابی نداد واسه همین رفتم داخل. ( منطقیه 👌🏻)
دیدم زانوهاش رو بغل کرده و داره گریه میکنه.
رفتم کنارش نشستم.
جین: رز. چرا داری گریه میکنی؟ حالت خوبه؟
رز: نه ولم کن هق هق
جین: ببخشید اونموقع چنین رفتاری داشتم باشه؟ الان برای چی داری گریه میکنی آخه؟
از زبان رز:
بلند شدم و رفتم دم پنجره. احساس کردم جین من رو از پشت بغل کرد.
جین: ببین خواهش میکنم من رو ببخش. بابت تمام حرفام. بدون تو خیلی برام سخت گذشت.
کاش واقعیت رو میدونستی.
گریم شدت گرفت.
رز: جین میگی من الان چیکار کنم؟ قبل از اینکه بفهمم بچه دار شدم بچم رو از دست دادم.
...
لایک
♥️
۴۱.۵k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.