عمارت کیم
ᴋɪᴍ'ꜱ ᴍᴀɴꜱɪᴏɴ
ᴘᴀʀᴛ 29
ویو کوک
اهههههههههه این سرباز های تازه کار هم دارن منو دیوونه میکنن! آخه منی که ۷ ساله توی ارتش هستم چرا باید با یه سری تازه کار ، کارم کنم آخههههههههههه لامصب حتی بلند نیست یه شمشیر ساده دستش بگیره چه برسه بره جنگ! آخهههههههههههه اوفففففف از پادگان قصر زدم بیرون که یکم هوا بخورم و چون گل های باغ شرقی رو دوست داشتم رفتم اونجا! داشتم از هوا و آرامش باغ لذت میبردم که دیدم ات کنار چشمه نشسته و خدمتکارش بغلش کرده! وایسا بیبینم داره گریه میکنه!؟ رفتم جلو و گفتم
&ات حالت خوبیه!؟(کمی نگران)
ویو ات
با صدای کوک سریع دستم بردم تو چشمه یکم آب به چشم هام زدم سریع از بغل چریونگ بیرون اومدم اشک هام رو پاک کردم
_سلام! خوبم مرسی خودت چطوری!؟(لبخند فیک)
&بد نیستم! حالت خوبه!؟ انگار گریه کردی!
_ها.... نه بابا فقط به گرده گل ها حساسیت دارم همین!(لبخند فیک)
&مشکوک میزنی (از توی جیبش آب نبات در آورد)
کوک خم شد تا قدش به قدم برسه
(یه نکته قد ات ۱۶۲ و قد کوک ۱۸۰ حالا حساب کنید قد تهیونگ چنده😂💔☺️؟)
&خب خانم کوچولو هم من نارحت میشم هم تهیونگ کلییییی غصه میخوره که ببینه شما اینطوری گریه کردی و نمیخوای اعتراف کنی!(خنده و کیوت بازی)
با این حرفش یه قطره اشک از روی گونه ام چکید
_یااااااا جونگکوک شی اصلا ام اینطوری نیست!(اشک هاش رو پاک میکنه و میخنده)
&ات! تو برای ریختن ناراحتیت تو خودت خیلی بچه ای! حتی آدم بزرگش هم کم میاره!
_هه هه کی گفته من ناراحتم تازه بچه هم نیستم(لبخند فیک)
&(خنده)ات خواهش میکنم بسه گریه نکن! خب !؟ تازه خیلی هم کوچولویی ۱۶ سالت بیشتر نیست!
_یاااااا مگه تو ته چند سالتونه!؟
&خب تهوینگ ۲۳ و منم ۲۲
_اوووو خیلی گنده ایییییییی
&(خنده)
¥بانوی من وقت ناهار!
_باشه بریم ...، سر میز میبینمت جونگکوکی،(خنده و آنبات و از دست کوک گرفت)
&منم همینطور!
بعد بدو بدو رفتم داخل قصر اوففففف باید خودم رو کنترل کنم رفتم دست و صورتم و شستم و که معلوم نشه گریه کردم! بعد رفتم سر میز که دیدم ته مثل همیشه منتظرمه!
رفتم کنارش نشستم
+خانم کوچولوی من چطوره!؟(خنده)
_خوبم مرسی(لبخند فیک) خرس عسلی من چطوره!؟
+خرس عسلی!؟
_دقیقا! صبح که بیدار شده بودی دقیقا مثل یه خرس کیوت کوچولو عسلی بودی و نور آفتاب قشنگ روی صورتت تابیده بود!
+اوووو پس حسابی منو دید زدی هاااااا
_(خنده)
گایز ببخشید کم شد چون زیاد باشه جا نمیشه🤎🍪
ᴘᴀʀᴛ 29
ویو کوک
اهههههههههه این سرباز های تازه کار هم دارن منو دیوونه میکنن! آخه منی که ۷ ساله توی ارتش هستم چرا باید با یه سری تازه کار ، کارم کنم آخههههههههههه لامصب حتی بلند نیست یه شمشیر ساده دستش بگیره چه برسه بره جنگ! آخهههههههههههه اوفففففف از پادگان قصر زدم بیرون که یکم هوا بخورم و چون گل های باغ شرقی رو دوست داشتم رفتم اونجا! داشتم از هوا و آرامش باغ لذت میبردم که دیدم ات کنار چشمه نشسته و خدمتکارش بغلش کرده! وایسا بیبینم داره گریه میکنه!؟ رفتم جلو و گفتم
&ات حالت خوبیه!؟(کمی نگران)
ویو ات
با صدای کوک سریع دستم بردم تو چشمه یکم آب به چشم هام زدم سریع از بغل چریونگ بیرون اومدم اشک هام رو پاک کردم
_سلام! خوبم مرسی خودت چطوری!؟(لبخند فیک)
&بد نیستم! حالت خوبه!؟ انگار گریه کردی!
_ها.... نه بابا فقط به گرده گل ها حساسیت دارم همین!(لبخند فیک)
&مشکوک میزنی (از توی جیبش آب نبات در آورد)
کوک خم شد تا قدش به قدم برسه
(یه نکته قد ات ۱۶۲ و قد کوک ۱۸۰ حالا حساب کنید قد تهیونگ چنده😂💔☺️؟)
&خب خانم کوچولو هم من نارحت میشم هم تهیونگ کلییییی غصه میخوره که ببینه شما اینطوری گریه کردی و نمیخوای اعتراف کنی!(خنده و کیوت بازی)
با این حرفش یه قطره اشک از روی گونه ام چکید
_یااااااا جونگکوک شی اصلا ام اینطوری نیست!(اشک هاش رو پاک میکنه و میخنده)
&ات! تو برای ریختن ناراحتیت تو خودت خیلی بچه ای! حتی آدم بزرگش هم کم میاره!
_هه هه کی گفته من ناراحتم تازه بچه هم نیستم(لبخند فیک)
&(خنده)ات خواهش میکنم بسه گریه نکن! خب !؟ تازه خیلی هم کوچولویی ۱۶ سالت بیشتر نیست!
_یاااااا مگه تو ته چند سالتونه!؟
&خب تهوینگ ۲۳ و منم ۲۲
_اوووو خیلی گنده ایییییییی
&(خنده)
¥بانوی من وقت ناهار!
_باشه بریم ...، سر میز میبینمت جونگکوکی،(خنده و آنبات و از دست کوک گرفت)
&منم همینطور!
بعد بدو بدو رفتم داخل قصر اوففففف باید خودم رو کنترل کنم رفتم دست و صورتم و شستم و که معلوم نشه گریه کردم! بعد رفتم سر میز که دیدم ته مثل همیشه منتظرمه!
رفتم کنارش نشستم
+خانم کوچولوی من چطوره!؟(خنده)
_خوبم مرسی(لبخند فیک) خرس عسلی من چطوره!؟
+خرس عسلی!؟
_دقیقا! صبح که بیدار شده بودی دقیقا مثل یه خرس کیوت کوچولو عسلی بودی و نور آفتاب قشنگ روی صورتت تابیده بود!
+اوووو پس حسابی منو دید زدی هاااااا
_(خنده)
گایز ببخشید کم شد چون زیاد باشه جا نمیشه🤎🍪
۱.۷k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.