𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐬𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۷ پارت ۲۱ (last part)
_ته میگم اسمشون رو چی بزاریم
ته_اسم دخترمون رو بزاریم چهآه
اسم پسرمون هم باشه چهوون
_چه به هم میان
ته_اوهوم
_پس همین رو میزاریم
ته_یس
سرمو رو شونش گذاشتم
_تهیونگ خیلی خوشحالم
ته_برای چی؟
_اینکه بعد ۸ سال بهم رسیدیم و الان داریم برای بچه هامون اسم انتخاب میکنیم
ته_اوهوم تو ۲۸ سالته منم ۳۱ سالمه
(تصور تهیونگ ۳۱ ساله خیلی باحاله😂)
_اوهوم یک مرد جذاب و جنتلمن که همیشه مراقب زن باردارشه
ته_اره چون دوتا موجود دوست داشتنی داخل وجودش در حال رشدن
_اوهوم و قراره بشن تمام زندگی ما
الان حدودا ۸ و ۲۰ روزم بود قرار بود دیگه اخرای ماه برم دکتر برای زایمان.....وسطای ماه قرار بود زایمان کنم
اونم تو زمستون دکتر گفته بود ۱۳ دسامبر برم دکتر الان ۲۰ روز تا اون روز مونده بود
*۶ سال بعد*
چهآه:مس اینجوری با بابایی اشنا شدی مامانی؟
_اره قشنگم
چهوون_یک چیزی بگم مامانی؟
_جانم؟
چهوون_میگم اذیت نشدین انقدر دیر بهم رسیدین اخه ۸ ساااال
چهآه_پس پامان چی داره میگه ۶ ساعته از اخر تو اینو میگی
_اشکال نداره دخترم.....پسرم منو پدرت تا به هم رسیدیم به معنای واقعی نابود شدیم
ته_اما برای پدرت تجربه ی بزرگی شد پسرم
چهوون_چه تجربه ای؟
ته_اینکه هرموقع خواستی عشقتو مال خودت کنی هیچ وقت به زمان های بعد موکول نکن
چهوون_ینی چی مال خودت کنی؟
ته_ینی بفا......
_اهههممم.....منظور پدرت اینه که ازش خاستگاری کنی
چهآه_ینی الان یکی از من خاستگاری کنه من مال اون میشم؟
ته_اون یکی غلط کرده ازت خاستگاری کنه
_نه دخترم تا تو قبول نکنی این ممکن نیست
چهآه_پس من هیچ وقت قبول نمیکنم
_چرا؟
چهآه_چون نمیخوام شوهر کنم شوهر خوب نیست
ته_ینی میگی بابات خوب نیست؟
چهآه_بابایی من بهترینه......اما ازدواج کردن خوب نیست من دوستش ندارم
_هنوز این چیزای برای شما زوده خانم خانما الان باید بازی کنی و عزیز دوردونه ی ما باشی
چهوون_اما من دوست دارم ازدواج کنم و مثل بابایی که شوهر و یک پدر خیلی خوب برای بچه هام بشم
_اینو کجای دلم بزارم
ته_واووو........خانم کیم مثل اینکه قراره عروس بیاد ور دلت
_هرگززززز
چهوون_ینی نمیزاری ازدواج کنم مامانی؟🥺
_این حرفا ینی چی اصلا؟پاشین بریم ناهار بخوریم ببینم
ته_میبینم عصبی شدی زن
_نخیرم
ته_بیا بریم غذا بخوریم بعدش بریم اتاق تا عصبانیتت رو اروم کنم
_نخیر نمیخوام
ته_اما من میخوام😈
_جلو بچه ها زشته
ته_هیچم زشت نیست دیگه باید بدونن که چجوری بوجود اومدن
_تهیونگگگگ
ته_جدن دلمممم😂
_زهر ماررر خاک بر سرمنحرفت کنن........
♡پایان♡
میدونم خیلی طولانی شد اما خیلی خوب شد💜
اگه از فیکم خوشتون اومد به دوستاتون معرفیش کنین اوناهم لذت ببرن
بعدامتحانامنتظر فیک جدید باشین
همتون رو دوست دارم بای بای💜
ته_اسم دخترمون رو بزاریم چهآه
اسم پسرمون هم باشه چهوون
_چه به هم میان
ته_اوهوم
_پس همین رو میزاریم
ته_یس
سرمو رو شونش گذاشتم
_تهیونگ خیلی خوشحالم
ته_برای چی؟
_اینکه بعد ۸ سال بهم رسیدیم و الان داریم برای بچه هامون اسم انتخاب میکنیم
ته_اوهوم تو ۲۸ سالته منم ۳۱ سالمه
(تصور تهیونگ ۳۱ ساله خیلی باحاله😂)
_اوهوم یک مرد جذاب و جنتلمن که همیشه مراقب زن باردارشه
ته_اره چون دوتا موجود دوست داشتنی داخل وجودش در حال رشدن
_اوهوم و قراره بشن تمام زندگی ما
الان حدودا ۸ و ۲۰ روزم بود قرار بود دیگه اخرای ماه برم دکتر برای زایمان.....وسطای ماه قرار بود زایمان کنم
اونم تو زمستون دکتر گفته بود ۱۳ دسامبر برم دکتر الان ۲۰ روز تا اون روز مونده بود
*۶ سال بعد*
چهآه:مس اینجوری با بابایی اشنا شدی مامانی؟
_اره قشنگم
چهوون_یک چیزی بگم مامانی؟
_جانم؟
چهوون_میگم اذیت نشدین انقدر دیر بهم رسیدین اخه ۸ ساااال
چهآه_پس پامان چی داره میگه ۶ ساعته از اخر تو اینو میگی
_اشکال نداره دخترم.....پسرم منو پدرت تا به هم رسیدیم به معنای واقعی نابود شدیم
ته_اما برای پدرت تجربه ی بزرگی شد پسرم
چهوون_چه تجربه ای؟
ته_اینکه هرموقع خواستی عشقتو مال خودت کنی هیچ وقت به زمان های بعد موکول نکن
چهوون_ینی چی مال خودت کنی؟
ته_ینی بفا......
_اهههممم.....منظور پدرت اینه که ازش خاستگاری کنی
چهآه_ینی الان یکی از من خاستگاری کنه من مال اون میشم؟
ته_اون یکی غلط کرده ازت خاستگاری کنه
_نه دخترم تا تو قبول نکنی این ممکن نیست
چهآه_پس من هیچ وقت قبول نمیکنم
_چرا؟
چهآه_چون نمیخوام شوهر کنم شوهر خوب نیست
ته_ینی میگی بابات خوب نیست؟
چهآه_بابایی من بهترینه......اما ازدواج کردن خوب نیست من دوستش ندارم
_هنوز این چیزای برای شما زوده خانم خانما الان باید بازی کنی و عزیز دوردونه ی ما باشی
چهوون_اما من دوست دارم ازدواج کنم و مثل بابایی که شوهر و یک پدر خیلی خوب برای بچه هام بشم
_اینو کجای دلم بزارم
ته_واووو........خانم کیم مثل اینکه قراره عروس بیاد ور دلت
_هرگززززز
چهوون_ینی نمیزاری ازدواج کنم مامانی؟🥺
_این حرفا ینی چی اصلا؟پاشین بریم ناهار بخوریم ببینم
ته_میبینم عصبی شدی زن
_نخیرم
ته_بیا بریم غذا بخوریم بعدش بریم اتاق تا عصبانیتت رو اروم کنم
_نخیر نمیخوام
ته_اما من میخوام😈
_جلو بچه ها زشته
ته_هیچم زشت نیست دیگه باید بدونن که چجوری بوجود اومدن
_تهیونگگگگ
ته_جدن دلمممم😂
_زهر ماررر خاک بر سرمنحرفت کنن........
♡پایان♡
میدونم خیلی طولانی شد اما خیلی خوب شد💜
اگه از فیکم خوشتون اومد به دوستاتون معرفیش کنین اوناهم لذت ببرن
بعدامتحانامنتظر فیک جدید باشین
همتون رو دوست دارم بای بای💜
۱۴۹.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.