شبی که ماه زیبا بود
امشب دلم گرفته بود و واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم ....
نور ماه اتاقم را روشن کرده بود و جلوه زیبایی ب اتاقم داده بود رفتم توی تراس و نشستم رو صندلی و ب ماه نگاه میکردم با خودم گفتم آیا تا به حال قشنگ تر از ماه هم دیدم ؟؟
قهوه ای که کنار دستم بود را برداشتم و همینجور که ب ماه نگاه میکردم اون را کم کم نوشیدم .....همینجور که داشتم ب ماه نگاه میکردم احساس میکردم ی نفر داره نگام میکنه ی لحظه سرما آوردم پایین دیدم آپارتمان رو به رویی ی نفر اونجا نشسته و داره به من نگاه میکنه ی پسر خیلی خوشگل که ماه تو چشماش دیده میشد 🥲 چشم تو چشم شدیم دستشو آورد بالا و برام دست تکون داد عاااح من خیلی خجالت کشیدم و سرما انداختم پایین و سریع رفتم تو اتاقم و از پشت پرده اونو نگاه میکردم پسره ناراحت شده بود و دیدم رفت تو اتاقش و برق اتاقشون خاموش کرد ....اونشب درست نخوابیدم و فقط ب فکر اون بودم ......
(پارت 1)
#عشق #عشقولانه #عشقم #عشق_جان
نور ماه اتاقم را روشن کرده بود و جلوه زیبایی ب اتاقم داده بود رفتم توی تراس و نشستم رو صندلی و ب ماه نگاه میکردم با خودم گفتم آیا تا به حال قشنگ تر از ماه هم دیدم ؟؟
قهوه ای که کنار دستم بود را برداشتم و همینجور که ب ماه نگاه میکردم اون را کم کم نوشیدم .....همینجور که داشتم ب ماه نگاه میکردم احساس میکردم ی نفر داره نگام میکنه ی لحظه سرما آوردم پایین دیدم آپارتمان رو به رویی ی نفر اونجا نشسته و داره به من نگاه میکنه ی پسر خیلی خوشگل که ماه تو چشماش دیده میشد 🥲 چشم تو چشم شدیم دستشو آورد بالا و برام دست تکون داد عاااح من خیلی خجالت کشیدم و سرما انداختم پایین و سریع رفتم تو اتاقم و از پشت پرده اونو نگاه میکردم پسره ناراحت شده بود و دیدم رفت تو اتاقش و برق اتاقشون خاموش کرد ....اونشب درست نخوابیدم و فقط ب فکر اون بودم ......
(پارت 1)
#عشق #عشقولانه #عشقم #عشق_جان
۳.۷k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.