P27
جیسو هم خیلی آروم دستش رو گرفت .
تهیونگ : خب ا/ت میگم شوهرت کجاس
ا/ت : نمیدونم احتمالا رفته بیرون
یکدفعه صدای جیمین تو راهرو پخش شد که دوید سمت من و تهیونگ و انگار که چیزی جدیدی میخورد گفت : هی تهیونگ ببین چی کشف کردم
تهیونگ : خب چی کشف کردی ؟
جیمین : یه چیزه خوشمزه
بعدم برگشت رو به من و گفت : ا/ت بیا های بای با سیب بخور ببین کجا ها میری
از دستش گرفتمش اما قبل از اینکه بخورمش گفتم : جیمین
جیمین : جان
ا/ت : تو چی میزنی که هروئین هم همچین تاثیری نداره
جیمین : خودمم نمیدونم
بهش خندیدم و خواستم بخورمش که تهیونگ خیلی سریع گفت : نه نه نخوریش
بعدم از دستم گرفتش و خودش خوردش .
جیمین : تو چته ؟
تهیونگ : عزیزم اختراعات بارزشتو رو یه زن حامله امتحان نکن
جیمین : اوکی استاد مواد غذایی
در حال خندیدن بهشون بودم که جیسو زد بهم و گفت : خب ا/ت من کارم تموم شده باید برم یه سر پیش خانم پارک کاری نداری ؟
ا/ت : نه برو
جیسو : بعدا میبینمت
ا/ت : باشه
خواست بره که تهیونگ گفت : میخواید برسونتمون ؟
جیسو : نخیر ممنون نزدیکه
تهیونگ : واقعا ؟ اذیت نشی
جیسو : نمیشم
بعدم روش رو کرد اون ور و رفت که تهیونگ آروم بهش خندید
ا/ت : تهیونگ اذیت نکن
تهیونگ : من که بچه ی خوبی ام
جیمین : خیلی اصلا یدونه ای
چند دقیقه بعد جین با حالت خواب آلودی به جمعمون اضافه شد و گفت : چی کار میکنید ؟
تهیونگ : به به اقای worldwide handsome عمارت یکم دیگه میخوابیدی
جین : صلاح ندیدم
جیمین : جین راستی بیا اینو امتحان کن
جین : چی هست
جیمین : بخور حالا
جین از دستش گرفت و خورد اما بعد از چند ثانیه یه قیافه ای به خودش گرفت که انگار اصلا خوشش نیومده
جین : این دیگه چیه
جیمین : های بای با سیب خودم اختراع کردم
جین : دمت گرم با این اختراعت برای صاف کردن شکم خیلی خوبه
تهیونگ : خب ا/ت میگم شوهرت کجاس
ا/ت : نمیدونم احتمالا رفته بیرون
یکدفعه صدای جیمین تو راهرو پخش شد که دوید سمت من و تهیونگ و انگار که چیزی جدیدی میخورد گفت : هی تهیونگ ببین چی کشف کردم
تهیونگ : خب چی کشف کردی ؟
جیمین : یه چیزه خوشمزه
بعدم برگشت رو به من و گفت : ا/ت بیا های بای با سیب بخور ببین کجا ها میری
از دستش گرفتمش اما قبل از اینکه بخورمش گفتم : جیمین
جیمین : جان
ا/ت : تو چی میزنی که هروئین هم همچین تاثیری نداره
جیمین : خودمم نمیدونم
بهش خندیدم و خواستم بخورمش که تهیونگ خیلی سریع گفت : نه نه نخوریش
بعدم از دستم گرفتش و خودش خوردش .
جیمین : تو چته ؟
تهیونگ : عزیزم اختراعات بارزشتو رو یه زن حامله امتحان نکن
جیمین : اوکی استاد مواد غذایی
در حال خندیدن بهشون بودم که جیسو زد بهم و گفت : خب ا/ت من کارم تموم شده باید برم یه سر پیش خانم پارک کاری نداری ؟
ا/ت : نه برو
جیسو : بعدا میبینمت
ا/ت : باشه
خواست بره که تهیونگ گفت : میخواید برسونتمون ؟
جیسو : نخیر ممنون نزدیکه
تهیونگ : واقعا ؟ اذیت نشی
جیسو : نمیشم
بعدم روش رو کرد اون ور و رفت که تهیونگ آروم بهش خندید
ا/ت : تهیونگ اذیت نکن
تهیونگ : من که بچه ی خوبی ام
جیمین : خیلی اصلا یدونه ای
چند دقیقه بعد جین با حالت خواب آلودی به جمعمون اضافه شد و گفت : چی کار میکنید ؟
تهیونگ : به به اقای worldwide handsome عمارت یکم دیگه میخوابیدی
جین : صلاح ندیدم
جیمین : جین راستی بیا اینو امتحان کن
جین : چی هست
جیمین : بخور حالا
جین از دستش گرفت و خورد اما بعد از چند ثانیه یه قیافه ای به خودش گرفت که انگار اصلا خوشش نیومده
جین : این دیگه چیه
جیمین : های بای با سیب خودم اختراع کردم
جین : دمت گرم با این اختراعت برای صاف کردن شکم خیلی خوبه
۲۴.۵k
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.