تکه ای به در اتاق زدم
تکه ای به در اتاق زدم
_بیا داخل
+ میشه گوشیمو بدی من دارم از پیشت میرم
دیگ نمیتونم تحمل کنم میفهمی؟
_اروم باش مگه من نزاشتم بری؟؟
گفتم گوشیمو بده (بلند)
_صداتو برای من نبر بالا
+ گوشیمو بده بزار برم
_بیا اینم گوشیت چیز دیگ میخای؟
+ ن از تو چیزی نمیخام
گوشیمو گذاشتم تو جیبم چمدون رو بردم
کلاه هودیم رو گذاشتم رو سرم بارون شدید بود نمیدونستم کجا برم خواستم در و باز کنم
ک یکی دستمو گرف ترسیدم ولی فهمیدم کوکه
_کجا میری بانو فک کردی میزارم؟
+ مگه کی هستی که نزاری برم آقای جئون
منو کشید سمت خودش و دستاشو دور کمرم
حلقه کرد زل زد تو چشام
اخم کردم دستمو گذاشتم روی سینش
اروم هولش دادم ولی تکون نخورد لباشو نزدیک لبام کرد اروم لبمو بوسید و جدا شد
+ فک کردی با این کارا میتونی مانع رفتنم بشی؟؟
_گفتم ک نمیزارم جای بری
برآید بغلم کرد و منو گذاش روی کاناپه
+سردمه
_دماغتم قرمز شده کوچولو الان برات پتو میارم
لبخند زد براش پتو اوردم و کفشاشو دراوردم
براش شیرکاکائو گرم اوردم
_بخور تا مریض نشی گشنته؟
نه ، خوابم میاد
_بخور بعد بخواب
خوردم و لیوان و روی میز گذاشتم
رفتم داخل اتاق و پتو رو کشیدم رو خودم
ب این فک میکردم که اگه میرفتم چ اتفاقی برام میوفتاد چشام گرم شد و خوابم برد
_بیا داخل
+ میشه گوشیمو بدی من دارم از پیشت میرم
دیگ نمیتونم تحمل کنم میفهمی؟
_اروم باش مگه من نزاشتم بری؟؟
گفتم گوشیمو بده (بلند)
_صداتو برای من نبر بالا
+ گوشیمو بده بزار برم
_بیا اینم گوشیت چیز دیگ میخای؟
+ ن از تو چیزی نمیخام
گوشیمو گذاشتم تو جیبم چمدون رو بردم
کلاه هودیم رو گذاشتم رو سرم بارون شدید بود نمیدونستم کجا برم خواستم در و باز کنم
ک یکی دستمو گرف ترسیدم ولی فهمیدم کوکه
_کجا میری بانو فک کردی میزارم؟
+ مگه کی هستی که نزاری برم آقای جئون
منو کشید سمت خودش و دستاشو دور کمرم
حلقه کرد زل زد تو چشام
اخم کردم دستمو گذاشتم روی سینش
اروم هولش دادم ولی تکون نخورد لباشو نزدیک لبام کرد اروم لبمو بوسید و جدا شد
+ فک کردی با این کارا میتونی مانع رفتنم بشی؟؟
_گفتم ک نمیزارم جای بری
برآید بغلم کرد و منو گذاش روی کاناپه
+سردمه
_دماغتم قرمز شده کوچولو الان برات پتو میارم
لبخند زد براش پتو اوردم و کفشاشو دراوردم
براش شیرکاکائو گرم اوردم
_بخور تا مریض نشی گشنته؟
نه ، خوابم میاد
_بخور بعد بخواب
خوردم و لیوان و روی میز گذاشتم
رفتم داخل اتاق و پتو رو کشیدم رو خودم
ب این فک میکردم که اگه میرفتم چ اتفاقی برام میوفتاد چشام گرم شد و خوابم برد
۶.۰k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.