فیک جونگکوک(وقتی عضو هشتم بی تی اس بودی)پارت ۲
یه هفته بعد...
جونگکوک:تهیونگ؟بیام تو؟
تهیونگ:اره بیا
جونگکوک:ببین تهیونگ،من احساس میکنم عاشق ا/ت شدم.اون خیلی خوشگله
تهیونگ:خب اگه اونم همین حس رو نسبت بهت داشته باشه که خیلی خوبه.
جونگکوک:نمیدونم.به نظرت بهش اعتراف کنم؟
تهیونگ:برو بهش بگو
جونگکوک:باشع
......
......
تو اتاق ا/ت....
جونگکوک:ا/ت من میخوام یه اعترافی بهت بکنم.
ا/ت:بگو
جونگکوک:هوممم.خب ببین من ..من خیلی دوست دارم.دوست دخترم میشی؟
ا/ت:چیییییی؟جدی؟؟؟؟؟راست میگی؟
جونگکوک:اره راست میگم.قبول میکنی؟
ا/ت:خب راستش تو از وقتی ارمی بودم بایسم بودی و عاشقت بودم و هستم.قبول میکنم
جونگکوک:وای خدااا .دوست دارم ا/ت
(اعضا دارن از پشت در نگاه میکنن
جونگکوک:میشع امشب باهم بخوابیم؟
ا/ت:باشههه
شب شد...
باهم خوابیدن ..
جونگکوک از کمر ا/ت گرفت
باهم لب گرفتن و خوابیدن
♡♤■□●
♡♤■□●
خب پایان پارت دو.عکس ا/ت و لیا رو تو پست ها گذاشتم.فعلا خدا حافظ
جونگکوک:تهیونگ؟بیام تو؟
تهیونگ:اره بیا
جونگکوک:ببین تهیونگ،من احساس میکنم عاشق ا/ت شدم.اون خیلی خوشگله
تهیونگ:خب اگه اونم همین حس رو نسبت بهت داشته باشه که خیلی خوبه.
جونگکوک:نمیدونم.به نظرت بهش اعتراف کنم؟
تهیونگ:برو بهش بگو
جونگکوک:باشع
......
......
تو اتاق ا/ت....
جونگکوک:ا/ت من میخوام یه اعترافی بهت بکنم.
ا/ت:بگو
جونگکوک:هوممم.خب ببین من ..من خیلی دوست دارم.دوست دخترم میشی؟
ا/ت:چیییییی؟جدی؟؟؟؟؟راست میگی؟
جونگکوک:اره راست میگم.قبول میکنی؟
ا/ت:خب راستش تو از وقتی ارمی بودم بایسم بودی و عاشقت بودم و هستم.قبول میکنم
جونگکوک:وای خدااا .دوست دارم ا/ت
(اعضا دارن از پشت در نگاه میکنن
جونگکوک:میشع امشب باهم بخوابیم؟
ا/ت:باشههه
شب شد...
باهم خوابیدن ..
جونگکوک از کمر ا/ت گرفت
باهم لب گرفتن و خوابیدن
♡♤■□●
♡♤■□●
خب پایان پارت دو.عکس ا/ت و لیا رو تو پست ها گذاشتم.فعلا خدا حافظ
۱۶.۳k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.