پارت 4 فیک ماه

☾🌑LOOΠΔ🌙☽
𝙋⁴
-شتتت
_ا.ت بدو فرار کنن
جیمین چترو برداشت و با ا. ت زدن بیرون از خونه
_خب ا. ت
+جانم؟
_به عشق در نگاه اول... اعتقاد داری؟
+اوهوم ولی من نمیتونم عاشق کسی بشم چون ی عشق دارم
_امم خب باشه میشه بگی کیه؟
+الان پیشم وایساده من خیلی وقته میام بیرون تورو اینجاها میبینم ولی امروز:)
تونستم باهات ارتباط برقرار کنم:)
جیمین ک دهنش باز مونده بود گفت: خب منم خیلی وقته میبینمت همیشه داشتی گریه میکردی میدونی تو خیلی کیوتی
+تو کیوت تری...
_خب چیزی خوردی؟
+نه حدود 2 روز نه...
_😐😐😐😐😐😐
چطوری طاقت اوردی؟
+:).... به سختی... من کار میکنم تا بتونم خرجمو در بیارم
از وقتی که پدرم سر به نیس شد همسایه ی پدرم منو فرستادن پرورش گاه اون موقع خیلی پولدار بودیم همه چی داشتیم:)))
جیمین من خیلی سختی کشیدم تا اینجا..
_خب دیگه نه من ی خونه ی تنها دارم میریم تو اون باهم زندگی میکنیم
+ولی ماکه...
جیمین اجازه نداد حرفشو بزنه و....( اره اره😐😂همون)


⚠︎𝕃𝕚𝕜𝕖➫⁴⁰
⚠︎ℂ𝕠𝕞𝕖𝕟𝕥𝕖➫⁵⁰
تا پس فردا:) حمایت حمایت✌🌚