*پارت دوازدهم*
یکی دیگه از مجری های برنامه شروع به حرف زدن کرد .
×اتهاماتی که بهش نسبت دادن تایید شده؟
مجری اولیه جوابشو داد .
=نه ولی رای دادگاه مشخصه چون عکسا دیگه جای توضیحی نمیزاره
×که اینطور ادم واقعا میمونه چی بگه
مرضضضضضضضض . درددددددددددد . اه حالم بد شد . کاش ندیده بودم
اخبارو . یهو گوشیم زنگ خورد . برگام . شماره دختره بوددددد. همون فن عوضی که اون عکسا رو ساخته . سعی کردم خودمو کنترل کنم . جواب دادم .
×الووو ؟ خانوم؟
+بله چیکار داری میخوای تهدید کنی؟
×تهیونگ .... تو از ته خبر داری؟
+برات مهمه؟
صداش خیلی نگران بود .
×اخبار...اخبار گفت حالش بده
+خب اره تو که برات فرقی نداره اگه فرق داشت اون عکسا رو نمیساختی
×من من غلط کردم
پقی زد زیر گریه . وات د فا.....ک . این دختر چه مرگشه . نه به اون روز که با
پر رویی میگفت حقشه نه به الان که اینجوری میکنه
×میشه ببینمت
هق هق هاش نمیزاشت درست بشنوم چی میگه . اما تقریبا فهمیدم چی میخواد
+برا چی میخوای ببینی منو؟
×باید باهات حرف بزنم
+کجا
×هر جا تو بگی
+ادرس میفرستم
×ممنونم
تلفنو قطع کرد . ادرس همون کافه ای که با جکسون رفتیمو فرستادم براش .
ببینم میتونم راضیش کنم بیخیال این قضیه شه یا نه . لباسامو پوشیدم و راه
افتادم . ساعت ۹ بود اما خیلی اهمیت نداشت تو کافه نشسته بودم که یه دختر با موهای بلند و هودی با طرح لاو یورسلف بی تی اس اومد تو . با دستم اشاره کردم بیاد اینور . چشاش قرمز بود .
×س..سلام
+سلتم خوبی
×ممنون
+چیز میخوری؟
×نه ممنون
+خب چیکار داشتی
×اممم من متاسفم
+بابته؟
×اینکه تهیونگو تو دردسر انداختم .
خندیدم .
+متاسفانه این چیزیو تغییر نمیده زخم تیغ تا ابد رو مچ دستش میمونه
دوباره زد زیر گریه .
×من دوسش دارم . من طرفدارشم
+اگه دوسش داشتی یا طرفدارش بودی این بلا ها رو سرش نمیاوردی
شدت گریه هاش بیشتر شد .
×چجوری هق چجوری ازش معذرت خواهی کنم
+برو دادگاه و بگو اون عکسا ساختگی بود بعدم شکایتتو پس بگیر
×تهیونگ تا ابد ازم متنفر میشه
+اون مهربون تر از این حرفاس . همین الانشم از دستت ناراحت نیست
×هق جدی میگی؟
+اره
دستشو گذاشت رو صورتش . از جام بلند شدم نشستم بغلش . دستمو گذاشتم رو
شونش .
+تا دیر نشده اینکارو بکن
×باع..شه
وای باورم نمیشه . این دختره از خر شیطون پیاده شده .
+صبح خودم بیام دنبالت بریم دادگاه؟
×اره
+خب پس ادرس خونتونو برام بفرس الانم برو خونه دیگه بهش فکر نکن
بغلم کرد .
×ببخشید
+من نباید ببخشمت
×نباید اینکارو میکردم
×اتهاماتی که بهش نسبت دادن تایید شده؟
مجری اولیه جوابشو داد .
=نه ولی رای دادگاه مشخصه چون عکسا دیگه جای توضیحی نمیزاره
×که اینطور ادم واقعا میمونه چی بگه
مرضضضضضضضض . درددددددددددد . اه حالم بد شد . کاش ندیده بودم
اخبارو . یهو گوشیم زنگ خورد . برگام . شماره دختره بوددددد. همون فن عوضی که اون عکسا رو ساخته . سعی کردم خودمو کنترل کنم . جواب دادم .
×الووو ؟ خانوم؟
+بله چیکار داری میخوای تهدید کنی؟
×تهیونگ .... تو از ته خبر داری؟
+برات مهمه؟
صداش خیلی نگران بود .
×اخبار...اخبار گفت حالش بده
+خب اره تو که برات فرقی نداره اگه فرق داشت اون عکسا رو نمیساختی
×من من غلط کردم
پقی زد زیر گریه . وات د فا.....ک . این دختر چه مرگشه . نه به اون روز که با
پر رویی میگفت حقشه نه به الان که اینجوری میکنه
×میشه ببینمت
هق هق هاش نمیزاشت درست بشنوم چی میگه . اما تقریبا فهمیدم چی میخواد
+برا چی میخوای ببینی منو؟
×باید باهات حرف بزنم
+کجا
×هر جا تو بگی
+ادرس میفرستم
×ممنونم
تلفنو قطع کرد . ادرس همون کافه ای که با جکسون رفتیمو فرستادم براش .
ببینم میتونم راضیش کنم بیخیال این قضیه شه یا نه . لباسامو پوشیدم و راه
افتادم . ساعت ۹ بود اما خیلی اهمیت نداشت تو کافه نشسته بودم که یه دختر با موهای بلند و هودی با طرح لاو یورسلف بی تی اس اومد تو . با دستم اشاره کردم بیاد اینور . چشاش قرمز بود .
×س..سلام
+سلتم خوبی
×ممنون
+چیز میخوری؟
×نه ممنون
+خب چیکار داشتی
×اممم من متاسفم
+بابته؟
×اینکه تهیونگو تو دردسر انداختم .
خندیدم .
+متاسفانه این چیزیو تغییر نمیده زخم تیغ تا ابد رو مچ دستش میمونه
دوباره زد زیر گریه .
×من دوسش دارم . من طرفدارشم
+اگه دوسش داشتی یا طرفدارش بودی این بلا ها رو سرش نمیاوردی
شدت گریه هاش بیشتر شد .
×چجوری هق چجوری ازش معذرت خواهی کنم
+برو دادگاه و بگو اون عکسا ساختگی بود بعدم شکایتتو پس بگیر
×تهیونگ تا ابد ازم متنفر میشه
+اون مهربون تر از این حرفاس . همین الانشم از دستت ناراحت نیست
×هق جدی میگی؟
+اره
دستشو گذاشت رو صورتش . از جام بلند شدم نشستم بغلش . دستمو گذاشتم رو
شونش .
+تا دیر نشده اینکارو بکن
×باع..شه
وای باورم نمیشه . این دختره از خر شیطون پیاده شده .
+صبح خودم بیام دنبالت بریم دادگاه؟
×اره
+خب پس ادرس خونتونو برام بفرس الانم برو خونه دیگه بهش فکر نکن
بغلم کرد .
×ببخشید
+من نباید ببخشمت
×نباید اینکارو میکردم
۴۷.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.