رویای اشنا ادامه part 31
ویو جونگ هوان
_خب پس باید ساعت پنج بریم توی جنگل و مکان مورد نظر رو تزئین کنیم و بعد ساعت هشت به یونجی خبر بدیم
+اما الان ساعت یکه چکار کنیم؟
_امم بیا فیلم ببینیم
همون لحظه یونجی و یونگی هم اومدن
+بیاین میخواییم فیلم ببینیم
☆*باشه
یونجی و یونگی هم اومدن و نشستن و جونگ کوک فیلم رو گزاشت
فیلمش تخیلی بود و خیلی قشنگ بود غرق فیلم بودم که دیدم سرم و گزاشتم رو شونه ی جونگ کوک و سرم و بلند کردم که جونگ کوک اروم گفت
_اگه خسته ایی مهم نیست
یه لبخند زدم و دوباره سرم و گذاشتم روی شونش و یه نگاه به یونجی و یونگی کردم، یونجی هم سرش رو شونه ی یونگی بود.حواسم و دادم به فیلم.
ویو تهیونگ
رسیدیم به خونه از اونجایی که یونجی نقشه رو بهم پیام داد تصمیم گرفتم یکم با کیونگ تیر اندازی کار کنم تا خسته بشه و همراه یونجی تو خونه بمونه
٪میخوای تیر اندازی کار کنیم
÷اره (خوشحال)
٪پس بیا
کنار خونه یه محوطه چیده بودم با اسلحه و یه چند تا هدف که دور بودن و شروع کردم به کیونگ یاد دادن...
پایان این پارت🫰🏻🤍
شرط ها: هفت تا کامنت و پنج تا لایک❤❤
_خب پس باید ساعت پنج بریم توی جنگل و مکان مورد نظر رو تزئین کنیم و بعد ساعت هشت به یونجی خبر بدیم
+اما الان ساعت یکه چکار کنیم؟
_امم بیا فیلم ببینیم
همون لحظه یونجی و یونگی هم اومدن
+بیاین میخواییم فیلم ببینیم
☆*باشه
یونجی و یونگی هم اومدن و نشستن و جونگ کوک فیلم رو گزاشت
فیلمش تخیلی بود و خیلی قشنگ بود غرق فیلم بودم که دیدم سرم و گزاشتم رو شونه ی جونگ کوک و سرم و بلند کردم که جونگ کوک اروم گفت
_اگه خسته ایی مهم نیست
یه لبخند زدم و دوباره سرم و گذاشتم روی شونش و یه نگاه به یونجی و یونگی کردم، یونجی هم سرش رو شونه ی یونگی بود.حواسم و دادم به فیلم.
ویو تهیونگ
رسیدیم به خونه از اونجایی که یونجی نقشه رو بهم پیام داد تصمیم گرفتم یکم با کیونگ تیر اندازی کار کنم تا خسته بشه و همراه یونجی تو خونه بمونه
٪میخوای تیر اندازی کار کنیم
÷اره (خوشحال)
٪پس بیا
کنار خونه یه محوطه چیده بودم با اسلحه و یه چند تا هدف که دور بودن و شروع کردم به کیونگ یاد دادن...
پایان این پارت🫰🏻🤍
شرط ها: هفت تا کامنت و پنج تا لایک❤❤
۳.۷k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.