p42من جزو خاطرات بدت بودم؟
پارت 42
من جزو خاطرات بدت بودم؟
-------------------------
جین ناباورانه ب یوری خیره شد و یوری هم نگاهشو دزدید و ادامه داد
+قبل از اینکه بخوای فکر کنی من قاتلم ....راستش خودمم نمیدونم باید چی بگم....اگ اینکارو نمیکردم سوا همین الان هم برده ی جن*سی اون عوضی شده بود...
جین دستشو روی شونه ی یوری گذاشت
_من همچین فکری نکردم...تو برای نجات سوا اینکارو کردی ...
+ممنون....خب...بعد از این اتفاقا من سوا رو اوردم خونه ی خودم...مادر سوا وقتی سوا بچه بود از خونه شون فرار کرد و دیگه خبری ازشون نشد..هیچکس نبو ک پیشش باشه و من دوست بچگیش بودم ...سوا هیچ اکانت اینترنتی ای نداره ...هیچ اسمی ازش نیست تا اون باند لعنتی نتونن ردشو بزنن...امکان داره ک وقتی سوا توی بیمارستان بستری شد تونسته باشن از طریق اسم و ادرس بیمارستان بیان اونجا ...اون دکتر عوضی ...دکتر لی ...حتما بهش کلی پول رشوه دادن تا برای سوا گواهی مرگ جعل کنه...معلوم نیست الان هم جنازه ی کدوم بدبختی با اسم سوا خاک شده ....
جین متحیر از حرفایی ک شنیده بود سرشو ب صندلی تکیه داد ...
_ بمظر خیلی خطرناک میان..
+خیلی بیشتر از اون چیزی ک فکرشو بکنی...حتما سوا رو ب ی دلیلی ساکت نگه داشتن و اون دلیل دیگه جز یونگی نداره
یوری وحشت زده ب جین خیره شد
+حتما با یونگی تهدیدش کردن تا مرده بمونه....لطفا خیلی مراقب یونگی باشید ...نزارید از خونه بره بیرون
_نباید ب پلیس بگیم
یوری بعد از چند دقیقه فکر کردن گفت
+نه ...خیلی احتمال داره ک اونا پلیس هها رو هم خریده باشن...باند اون خیلی پر نفوذه...
_ چجوری میشه شناختش؟
هیچ اطلاعاتی ازشون توی اینترنت نیست فقط اسم باندشون مامبای سیاهه(ناموصن هیچی دیگع ب ذهنم نرسید)اسم رئیسشون جانگ هیون سوکه...نمیدونم چجوری ولی ی چشمش کوره و سفیده...فرد ترسناکیه و هیچ تجربه ای از احساسات نداره....قلب اون مرد از سنگ ساخته شده و همونطور ک توی بازی ویدیویی ادم میکشه توی واقعیت هم میکشه و از کشتن و شکنجه لذم میبره...هر چی اروم تر بهتر..
جین ک مورمورشش شده بود گفت
_باشه نمیخواد اینقد با جزئیات بگی
+میخوام در حدی بدونی ک هر کس با اونها در بیوفته قطعا کارش ساخته اس ولی سوا هر کسی نیست....مطمئنم مقاومت میکنه و مطمئنم ی روز برمیگرده...فقط ب یکم کمک نیاز داره و ما کمکش میکنیم
-------پایان فلش بک---------
+جیمین...
_بله هییونگ
+میتونی راز نگهدار باشی؟
_هعی هیونگ....بعد از اینکه سال همگروه بودن دوباره داری اینو ازم میپرسی؟
+جیمین مسئله خیلی جدی تر از این حرفاس
_اوکیه...
+جیمین....جعل گواهی مرگ مجازاتش چیه؟
_فک کنم نامجون یبار گفت حبس بین 1 تا 5 سال یا اینکه بیاد و سی و خورده ای میلیون پول ببده...
+چطوری مییشه ثابت کرد ک ی نفر گواهی مرگ جعل کرده؟
_هیونگ حالت خوبه؟برای چی اینا رو میپرسی؟
+فقط جوابمو بده...
_خب...اینا رو باید از نامجون بپرسی....ولی تا بهم نگی ماجرا از چ قراره من هیچ کمکی نمیکنم
جین ک دوباره ب استعداد های لیدر فوق العادشون امیدوار شده بود خواست بره و دنبال نامجون بگرده ک دستش توسط جیمین کشیده شد....
_هیونگ چ خبرته؟بهم میگی چ خبره یا برم ب یونگی لو بدم؟
+جیمین...گوش کن ...یونگی نباید از این جریان هیچ بویی ببره...نمیخوام امیدوارش کنم....پس گوش کن چی میگم...من و یوری فکر میکنیم ....یعنی الان دیگه تقریبا مطمئنیم ک....س...سوا زندس...و دکترش گواهی مرگش رو جعل کرده ....اون ب کمکمون نیاز داره...
من جزو خاطرات بدت بودم؟
-------------------------
جین ناباورانه ب یوری خیره شد و یوری هم نگاهشو دزدید و ادامه داد
+قبل از اینکه بخوای فکر کنی من قاتلم ....راستش خودمم نمیدونم باید چی بگم....اگ اینکارو نمیکردم سوا همین الان هم برده ی جن*سی اون عوضی شده بود...
جین دستشو روی شونه ی یوری گذاشت
_من همچین فکری نکردم...تو برای نجات سوا اینکارو کردی ...
+ممنون....خب...بعد از این اتفاقا من سوا رو اوردم خونه ی خودم...مادر سوا وقتی سوا بچه بود از خونه شون فرار کرد و دیگه خبری ازشون نشد..هیچکس نبو ک پیشش باشه و من دوست بچگیش بودم ...سوا هیچ اکانت اینترنتی ای نداره ...هیچ اسمی ازش نیست تا اون باند لعنتی نتونن ردشو بزنن...امکان داره ک وقتی سوا توی بیمارستان بستری شد تونسته باشن از طریق اسم و ادرس بیمارستان بیان اونجا ...اون دکتر عوضی ...دکتر لی ...حتما بهش کلی پول رشوه دادن تا برای سوا گواهی مرگ جعل کنه...معلوم نیست الان هم جنازه ی کدوم بدبختی با اسم سوا خاک شده ....
جین متحیر از حرفایی ک شنیده بود سرشو ب صندلی تکیه داد ...
_ بمظر خیلی خطرناک میان..
+خیلی بیشتر از اون چیزی ک فکرشو بکنی...حتما سوا رو ب ی دلیلی ساکت نگه داشتن و اون دلیل دیگه جز یونگی نداره
یوری وحشت زده ب جین خیره شد
+حتما با یونگی تهدیدش کردن تا مرده بمونه....لطفا خیلی مراقب یونگی باشید ...نزارید از خونه بره بیرون
_نباید ب پلیس بگیم
یوری بعد از چند دقیقه فکر کردن گفت
+نه ...خیلی احتمال داره ک اونا پلیس هها رو هم خریده باشن...باند اون خیلی پر نفوذه...
_ چجوری میشه شناختش؟
هیچ اطلاعاتی ازشون توی اینترنت نیست فقط اسم باندشون مامبای سیاهه(ناموصن هیچی دیگع ب ذهنم نرسید)اسم رئیسشون جانگ هیون سوکه...نمیدونم چجوری ولی ی چشمش کوره و سفیده...فرد ترسناکیه و هیچ تجربه ای از احساسات نداره....قلب اون مرد از سنگ ساخته شده و همونطور ک توی بازی ویدیویی ادم میکشه توی واقعیت هم میکشه و از کشتن و شکنجه لذم میبره...هر چی اروم تر بهتر..
جین ک مورمورشش شده بود گفت
_باشه نمیخواد اینقد با جزئیات بگی
+میخوام در حدی بدونی ک هر کس با اونها در بیوفته قطعا کارش ساخته اس ولی سوا هر کسی نیست....مطمئنم مقاومت میکنه و مطمئنم ی روز برمیگرده...فقط ب یکم کمک نیاز داره و ما کمکش میکنیم
-------پایان فلش بک---------
+جیمین...
_بله هییونگ
+میتونی راز نگهدار باشی؟
_هعی هیونگ....بعد از اینکه سال همگروه بودن دوباره داری اینو ازم میپرسی؟
+جیمین مسئله خیلی جدی تر از این حرفاس
_اوکیه...
+جیمین....جعل گواهی مرگ مجازاتش چیه؟
_فک کنم نامجون یبار گفت حبس بین 1 تا 5 سال یا اینکه بیاد و سی و خورده ای میلیون پول ببده...
+چطوری مییشه ثابت کرد ک ی نفر گواهی مرگ جعل کرده؟
_هیونگ حالت خوبه؟برای چی اینا رو میپرسی؟
+فقط جوابمو بده...
_خب...اینا رو باید از نامجون بپرسی....ولی تا بهم نگی ماجرا از چ قراره من هیچ کمکی نمیکنم
جین ک دوباره ب استعداد های لیدر فوق العادشون امیدوار شده بود خواست بره و دنبال نامجون بگرده ک دستش توسط جیمین کشیده شد....
_هیونگ چ خبرته؟بهم میگی چ خبره یا برم ب یونگی لو بدم؟
+جیمین...گوش کن ...یونگی نباید از این جریان هیچ بویی ببره...نمیخوام امیدوارش کنم....پس گوش کن چی میگم...من و یوری فکر میکنیم ....یعنی الان دیگه تقریبا مطمئنیم ک....س...سوا زندس...و دکترش گواهی مرگش رو جعل کرده ....اون ب کمکمون نیاز داره...
۱۳.۰k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.