رمان شراب خونی🤤🍷
#شراب_خونی
#part79
"ویو تهیونگ"
اشک هایی که رو گونه ام افتاده بود رو پاک کردم و از دروازه رد شدم
"دنیای خون اشام"
ات:د..دنیا.....دنیای خون اشام....ه
...ها ای...اینجوریه؟
کوک:اومممم اره....ات؟
ات:هوم؟
کوک:چیشد که رفتی دنیای گرگینه ها؟.
ات:عاممم....خب....بزار بعدم بهت میگم....الان نمیتونم!
کوک:ازت خواهش میکنم بگو!
"فلش بک"
"زمانی که ات میخواست با دایون بره"
"ویو ات"
دیگه چاره ای نداشتم....تصمیمم رو گرفتمه بودم....باید دنبال دایون میرفتم....خب من کوک و دوست داشتم ...تهیونگ و بورام هم جزوه دوستام بودن نمیتونستم بزارم اون سه تا بمیرن...!
دنبال دایون راه افتادم که شروع کرد به حرف زدن
دایون:هه خیلیییی کنجکاوی کردی...وگرنه الان داشتی میرفتی خونه....به تو هیچ ربطی نداشت که کوک میتونه چه موجودی باشه...!
ات:تو چی ای؟
دایون:من چیم؟هومممم هنوز بهت نگفتم....خب من یک گرگینه ام...گرگینه ای که قراره تورو بکشه!
اسمم هم دایون نیست...!
ات:دایون نیست؟اسمت...پس اسمت چیه؟
دایون:یوری...!
ات:او....نه
دایون:باورت نمیشه؟
ات:اما...اما کوک خون تو رو خورد...مگه...مگه تو گرگینه نیستی؟
یوری:هه...چرا هستم ولی ما هم مثل شما ادم ها خون داریم...حالا هم زیاد حرف نزن و از دروازه رد شو!
#part79
"ویو تهیونگ"
اشک هایی که رو گونه ام افتاده بود رو پاک کردم و از دروازه رد شدم
"دنیای خون اشام"
ات:د..دنیا.....دنیای خون اشام....ه
...ها ای...اینجوریه؟
کوک:اومممم اره....ات؟
ات:هوم؟
کوک:چیشد که رفتی دنیای گرگینه ها؟.
ات:عاممم....خب....بزار بعدم بهت میگم....الان نمیتونم!
کوک:ازت خواهش میکنم بگو!
"فلش بک"
"زمانی که ات میخواست با دایون بره"
"ویو ات"
دیگه چاره ای نداشتم....تصمیمم رو گرفتمه بودم....باید دنبال دایون میرفتم....خب من کوک و دوست داشتم ...تهیونگ و بورام هم جزوه دوستام بودن نمیتونستم بزارم اون سه تا بمیرن...!
دنبال دایون راه افتادم که شروع کرد به حرف زدن
دایون:هه خیلیییی کنجکاوی کردی...وگرنه الان داشتی میرفتی خونه....به تو هیچ ربطی نداشت که کوک میتونه چه موجودی باشه...!
ات:تو چی ای؟
دایون:من چیم؟هومممم هنوز بهت نگفتم....خب من یک گرگینه ام...گرگینه ای که قراره تورو بکشه!
اسمم هم دایون نیست...!
ات:دایون نیست؟اسمت...پس اسمت چیه؟
دایون:یوری...!
ات:او....نه
دایون:باورت نمیشه؟
ات:اما...اما کوک خون تو رو خورد...مگه...مگه تو گرگینه نیستی؟
یوری:هه...چرا هستم ولی ما هم مثل شما ادم ها خون داریم...حالا هم زیاد حرف نزن و از دروازه رد شو!
۷.۶k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.