دختری در شب
دختری در شب
پارت 3
از دید کامی:
موری سان:جواب سوالات بله هستند و نکته ات هم درست بود ولی باید به چویا سان وقت میدادی تا برات توضیح بده
نگاه به چویا کردم
یهو جذبش شدم
چشای آبی واقعی
موهای نارنجی بدون رنگ فیک
نگاه دختر کش
واییییی خدایا
موهام رگه های صورتی زد
چویا سرخ شد و گفت:ای... این الان چه معنی داره؟ 😳
من:ه... هیچی
سرشو پایین گرفت و هنوز سرخ بود
منم همینطور
موری سان گفت:خب، ما خون تو اسکن کردیم، مثل اینکه قدرت ده گانه داری
چویا:چی؟
م. س:بله، قدرت10گانه
چویا:و... ولی اون.....
م. س:میتونی چویای مو هویجی مون رو تو مبارزه شکست بدی؟
من:کدوم مبارزه؟
م. س:برای اینکه ببینیم صلاحیت اینکه تو مافیای بندر بودنو داری باید با کسی که به اینجا اوردت مبارزه کنی، اگر برنده شدی تو عضوی ولی اگر باختی به همونجایی که بودی برت میگردونیم
رفتیم زمین مبارزه
دور تا دورش حصار بود و خیلیم بزرگ نبود
من و چویا رفتیم تو زمین مبارزه
م. س:شروع!
چویا با قدرت جاذبه اش یه لگ بهم زد
ولی من از قبل برای همچین حمله ای آماده بودم
از دید چویا:
چشماش طلایی شدن و با یه جور سپر طلایی رنگ در برابر لگدم از خودش محافظت کرد
اون از قدرت جاذبش استفاده کرد و یه مشت تو شکمم زد
اینقدر درد داشت که خون بالا آوردم
پرت شدم و خوردم به حصار
خیلی بیخیال بود و دورش مثل من قرمز شد و خاست یه مشت دیگه بزنه
نمیخاستم دوباره اون درد رو تحمل کنم پس گفتم:ت... تسلیم
موری سان :مطم......
من:آره..... مطمئنم
سرفه خونی کردم و دلم به شدت درد گرفت
کاتسومی:حالت خوبه؟
من:به نظ..... (سرفه خونی)را خو..... (سرفه خونی)بم؟؟
کاتسومی سریع اومد پیشم و گفت:موری سان، من قبولم؟
م. س:آ...
کاتسومی:خوبه، پس چویا سان رو باید چیکار کنیم؟
موری سان پوزخندی زد و گفت:نمیدونم.. به نظرت تو باید چیکار کنیم
با نگرانی گفتم:موری سان! من درد دارم
م. س:میدونم
کاتسومی:ولی موری سان من قدرت درمانم رو بدست نیاوردم
م. س:حالا بدست میاری، درمانش کن!
کاتسومی:ولی مو....
م. س:درمانش کن
با صدایی ضعیف گفتم:لطفا
پارت4یکم دیگه🕊🍙
پارت 3
از دید کامی:
موری سان:جواب سوالات بله هستند و نکته ات هم درست بود ولی باید به چویا سان وقت میدادی تا برات توضیح بده
نگاه به چویا کردم
یهو جذبش شدم
چشای آبی واقعی
موهای نارنجی بدون رنگ فیک
نگاه دختر کش
واییییی خدایا
موهام رگه های صورتی زد
چویا سرخ شد و گفت:ای... این الان چه معنی داره؟ 😳
من:ه... هیچی
سرشو پایین گرفت و هنوز سرخ بود
منم همینطور
موری سان گفت:خب، ما خون تو اسکن کردیم، مثل اینکه قدرت ده گانه داری
چویا:چی؟
م. س:بله، قدرت10گانه
چویا:و... ولی اون.....
م. س:میتونی چویای مو هویجی مون رو تو مبارزه شکست بدی؟
من:کدوم مبارزه؟
م. س:برای اینکه ببینیم صلاحیت اینکه تو مافیای بندر بودنو داری باید با کسی که به اینجا اوردت مبارزه کنی، اگر برنده شدی تو عضوی ولی اگر باختی به همونجایی که بودی برت میگردونیم
رفتیم زمین مبارزه
دور تا دورش حصار بود و خیلیم بزرگ نبود
من و چویا رفتیم تو زمین مبارزه
م. س:شروع!
چویا با قدرت جاذبه اش یه لگ بهم زد
ولی من از قبل برای همچین حمله ای آماده بودم
از دید چویا:
چشماش طلایی شدن و با یه جور سپر طلایی رنگ در برابر لگدم از خودش محافظت کرد
اون از قدرت جاذبش استفاده کرد و یه مشت تو شکمم زد
اینقدر درد داشت که خون بالا آوردم
پرت شدم و خوردم به حصار
خیلی بیخیال بود و دورش مثل من قرمز شد و خاست یه مشت دیگه بزنه
نمیخاستم دوباره اون درد رو تحمل کنم پس گفتم:ت... تسلیم
موری سان :مطم......
من:آره..... مطمئنم
سرفه خونی کردم و دلم به شدت درد گرفت
کاتسومی:حالت خوبه؟
من:به نظ..... (سرفه خونی)را خو..... (سرفه خونی)بم؟؟
کاتسومی سریع اومد پیشم و گفت:موری سان، من قبولم؟
م. س:آ...
کاتسومی:خوبه، پس چویا سان رو باید چیکار کنیم؟
موری سان پوزخندی زد و گفت:نمیدونم.. به نظرت تو باید چیکار کنیم
با نگرانی گفتم:موری سان! من درد دارم
م. س:میدونم
کاتسومی:ولی موری سان من قدرت درمانم رو بدست نیاوردم
م. س:حالا بدست میاری، درمانش کن!
کاتسومی:ولی مو....
م. س:درمانش کن
با صدایی ضعیف گفتم:لطفا
پارت4یکم دیگه🕊🍙
۲.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.