پارت دو
پارت دو
ویو نامجون
ا.ت رو بغل کردم و رفتم توی اتاق ، درو بستم و قفل کردم ، ا.ت رو آروم روی تخت گذاشتم و شروع به بوسیدن کردم کم کم لباس های خودم و ا.ت رو در آوردم و........
فلش بک به صبح
ویو ا.ت
با نور های خورشید از خواب بیدار شدم دلم خیلی درد میکرد به صورت نامجون نگاه کردم خیلی کیوت خوابیده بود که یهو دلم تیر کشید و بلند اه کشیدم که یهو نامجون بیدار شد
+ایییییی
_ چی شده حالت خوبه میخوای بریم حموم ( نگران)
+ بریم
ویو نامجون
ا.ت رو بلند کروم بردم توی حموم اول خودم نشستم و بعد اون سرش رو گذاشته بود رو سینم و منم دلش رو ماساژ میدادم که نفساش منظم شد فهمیدم خوابیده آروم از آب درش آوردم بردم رو تخت گذاشتم لباساش رو تنش کردم و خودمم لباسام رو پوشیدم رفتم پایین صبحونه درست کردم که دیدم بیدار شده اومده پایین
_صبح بخیر
+صبح بخیر
_حالت بهتر شد ،
+ا..آره فقط یکم درد میکنه
_بیا اینجا بشین برات چایی بیارم
+باشه
_ ( رفتم برای ا.ت چایی ریختم و کیسه ابگرم رو براش بردم)
+ ممنون
_کیسه ابگرم رو بزار روی دلت
+باشه
ویو ادمین
بعد از چند ماه ا.ت و نامجون صاحب یه دختر بچه گوگولی شدن
پایان
ویو نامجون
ا.ت رو بغل کردم و رفتم توی اتاق ، درو بستم و قفل کردم ، ا.ت رو آروم روی تخت گذاشتم و شروع به بوسیدن کردم کم کم لباس های خودم و ا.ت رو در آوردم و........
فلش بک به صبح
ویو ا.ت
با نور های خورشید از خواب بیدار شدم دلم خیلی درد میکرد به صورت نامجون نگاه کردم خیلی کیوت خوابیده بود که یهو دلم تیر کشید و بلند اه کشیدم که یهو نامجون بیدار شد
+ایییییی
_ چی شده حالت خوبه میخوای بریم حموم ( نگران)
+ بریم
ویو نامجون
ا.ت رو بلند کروم بردم توی حموم اول خودم نشستم و بعد اون سرش رو گذاشته بود رو سینم و منم دلش رو ماساژ میدادم که نفساش منظم شد فهمیدم خوابیده آروم از آب درش آوردم بردم رو تخت گذاشتم لباساش رو تنش کردم و خودمم لباسام رو پوشیدم رفتم پایین صبحونه درست کردم که دیدم بیدار شده اومده پایین
_صبح بخیر
+صبح بخیر
_حالت بهتر شد ،
+ا..آره فقط یکم درد میکنه
_بیا اینجا بشین برات چایی بیارم
+باشه
_ ( رفتم برای ا.ت چایی ریختم و کیسه ابگرم رو براش بردم)
+ ممنون
_کیسه ابگرم رو بزار روی دلت
+باشه
ویو ادمین
بعد از چند ماه ا.ت و نامجون صاحب یه دختر بچه گوگولی شدن
پایان
۳.۲k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.