8پارت 10
ا. ت: من خوبم فقط باید بخوابم
رفتم طبقه بالا رو تخته خوابیدیم
بدنم سست بود
پرش زمانی به 1ساعت بعد
ویو شوگا:
شوگا: من میرم بخوابم
نامجون: باشه ، فقط سر ا. ت دست بزن ببین تب داره یا نه اگه داشت بیا بگو
اگه نداشت که هیچی
رفتم طبقه بالا صدای ناله آروم شنیدم رفتم تو اتاق ا. ت داشت تو خواب ناله میکرد
دست زدم به سرش
انقد داغ بود که نگم
رفتم پیشه اعضا
نامجون: ا. ت تب داشت
شوگا: اوهوم خیلی پیشونیش داغ بود
رفتیم بالا تو اتاق ا. ت نامجون سعی داشت ا. تو بیدارکنه
ویو ا. ت :
بیدار شدم دیدم اعضا کنارمم
ا. ت: چیشده
نامجون دست زد به سرم
نامجون: انقد گفت حواستون به خودتون با اصلا گوش میکنید
سرمو تکون دادم
ا. ت: الان چرا بیدارم کردین
جین: یه چیزی بخوری حالت بد نشه
ا. ت: باشه
از تخت بیرون اومدم
شام سوپ خوردیم
بعد تو کیفم قرص داشتم خوردم اعضا بهم نگاه میکردن
ا. ت: چیه
اعضا: هیچی
اعضا پایین داشتن فیلم میدیدین
ا. ت: خوبه زبانشو نمیفهمد که انقد خیره شدین
نامجون : تو هنوز نخوابیدی
ا. ت: نه ، الان میرم
رفتم تو اتاقم بالا شوگا هم اومد
ا. ت: چیشد
شوگا: امشب پیش تو میخوابم جا نداریم من جای دیگه بخوام
ا. ت : باشه
تخت دونفره بود
من خوابیدیم اونم روتخت نشست
پرش زمانی یهساعت 3 صبح
بیدار شدم
ا. ت: تو هنوز بیداری
شوگا: اوهوم
ا. ت: بگیر بخواب تا الان باید خواب میبودی عجیبه
شوگا: نه
ا. ت: چرا
شوگا: خوابم نمیبره
ا. ت: تو!؟ متمطئنی
شوگا: آره
ا . ت:پس من بیدار میمونم
شوگا: چرا
ا. ت: خوابم نمیبره
نشستم داشتم اینستا میدیدم که شوگا خوابش برد
منم کنارش خوابیدم صبح ساعت 7بیدار شدن رفتم پایین ، نامجون بیدار بود
نامجون سرمو دست زد
نامجون: تبت از بین رفت
ا. ت: اوهوم، الان بچه ها رو بگیرم بریم ویلا
نامجون: موافقم
پسرا بزور با خواب رفتن سوار ماشین شدن باز خوابیدن بعد رفتیم ویلا ساعت شد 9
جیهوپ بیدار بود رانندگی کرد
صبحانه خوردیم رفتیم سمت نمک آبرود
رفتم طبقه بالا رو تخته خوابیدیم
بدنم سست بود
پرش زمانی به 1ساعت بعد
ویو شوگا:
شوگا: من میرم بخوابم
نامجون: باشه ، فقط سر ا. ت دست بزن ببین تب داره یا نه اگه داشت بیا بگو
اگه نداشت که هیچی
رفتم طبقه بالا صدای ناله آروم شنیدم رفتم تو اتاق ا. ت داشت تو خواب ناله میکرد
دست زدم به سرش
انقد داغ بود که نگم
رفتم پیشه اعضا
نامجون: ا. ت تب داشت
شوگا: اوهوم خیلی پیشونیش داغ بود
رفتیم بالا تو اتاق ا. ت نامجون سعی داشت ا. تو بیدارکنه
ویو ا. ت :
بیدار شدم دیدم اعضا کنارمم
ا. ت: چیشده
نامجون دست زد به سرم
نامجون: انقد گفت حواستون به خودتون با اصلا گوش میکنید
سرمو تکون دادم
ا. ت: الان چرا بیدارم کردین
جین: یه چیزی بخوری حالت بد نشه
ا. ت: باشه
از تخت بیرون اومدم
شام سوپ خوردیم
بعد تو کیفم قرص داشتم خوردم اعضا بهم نگاه میکردن
ا. ت: چیه
اعضا: هیچی
اعضا پایین داشتن فیلم میدیدین
ا. ت: خوبه زبانشو نمیفهمد که انقد خیره شدین
نامجون : تو هنوز نخوابیدی
ا. ت: نه ، الان میرم
رفتم تو اتاقم بالا شوگا هم اومد
ا. ت: چیشد
شوگا: امشب پیش تو میخوابم جا نداریم من جای دیگه بخوام
ا. ت : باشه
تخت دونفره بود
من خوابیدیم اونم روتخت نشست
پرش زمانی یهساعت 3 صبح
بیدار شدم
ا. ت: تو هنوز بیداری
شوگا: اوهوم
ا. ت: بگیر بخواب تا الان باید خواب میبودی عجیبه
شوگا: نه
ا. ت: چرا
شوگا: خوابم نمیبره
ا. ت: تو!؟ متمطئنی
شوگا: آره
ا . ت:پس من بیدار میمونم
شوگا: چرا
ا. ت: خوابم نمیبره
نشستم داشتم اینستا میدیدم که شوگا خوابش برد
منم کنارش خوابیدم صبح ساعت 7بیدار شدن رفتم پایین ، نامجون بیدار بود
نامجون سرمو دست زد
نامجون: تبت از بین رفت
ا. ت: اوهوم، الان بچه ها رو بگیرم بریم ویلا
نامجون: موافقم
پسرا بزور با خواب رفتن سوار ماشین شدن باز خوابیدن بعد رفتیم ویلا ساعت شد 9
جیهوپ بیدار بود رانندگی کرد
صبحانه خوردیم رفتیم سمت نمک آبرود
۲۱.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.