(new model) part 2
(new model) part 2
دوستان قبل شروع پارت ۲ این وضع حمایت کردن نیست خواهشا حمایت کنید
.
.
.
.
هانیل:تو کلا پنج شیش تا عکس از چند تا آیدل گرفتی خودتو بزرگ میبینی
ا.ت:میدونی چیه تو اصن اونارو از نزدیک ندیدی
هانیل خواست چیزی بگه که پریدم وسط حرفش
ا.ت: دستت درد نکنه عمو من سیر شدم میرم اتاقم استراحت کنم فردا باید برم دنبال کار(کارو با تاکید گفتی)
جه اوون: ا.ت جان تو که چیزی نخوردی
ا.ت: مرسی عمو همینقدرم کافیه
جه اوون: باشه عزیزم هرجور مایلی شب بخیر
ا.ت: شب بخیر♡
.
.
.
.
رفتم تو اتاقم لباسی که فردا میخوام بپوشم رو از کمد در آوردم گذاشتم رو صندلی مدارکارو گذاشتم رو میز رفتم مسواک زدم و به تخت پناه بردم
.
.
.
.
(فلش بک به صبح)
از خواب بیدار شدم پشمام فر خورد دقیقا سر تایم بیدار شدم برای اولین بار
رفتم سمت حموم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم لباس بیرونمو پوشیدم *عکسشو میزارم* موهام بلند بود خشکشون کردم باز گزاشتم یه آرایش کاملا ساده در حد یه ریمل با یه رژ
کردم مدارکو گذاشتم تو کیفم دوربینمو گرفتم و از اتاق زدم بیرون دیدم فقط عمو بیداره صبح بخیر گفتم که گفت
جه اوون:صبح بخیر کجا میخوای بری؟
ا.ت: میخوام برم دنبال کار
جه اوون: خب چه عالی بیا صبحونه بخور خون به مغزت برسه
تک خنده ای زدم نشستم صبحونه بخورم
صبحونم رو که خوردم بلند شدم که برم
یهو.....
خواهشا لایک کنید و نظرات خود را برایم بنویسید با تشکر😂🍧🍓
دوستان قبل شروع پارت ۲ این وضع حمایت کردن نیست خواهشا حمایت کنید
.
.
.
.
هانیل:تو کلا پنج شیش تا عکس از چند تا آیدل گرفتی خودتو بزرگ میبینی
ا.ت:میدونی چیه تو اصن اونارو از نزدیک ندیدی
هانیل خواست چیزی بگه که پریدم وسط حرفش
ا.ت: دستت درد نکنه عمو من سیر شدم میرم اتاقم استراحت کنم فردا باید برم دنبال کار(کارو با تاکید گفتی)
جه اوون: ا.ت جان تو که چیزی نخوردی
ا.ت: مرسی عمو همینقدرم کافیه
جه اوون: باشه عزیزم هرجور مایلی شب بخیر
ا.ت: شب بخیر♡
.
.
.
.
رفتم تو اتاقم لباسی که فردا میخوام بپوشم رو از کمد در آوردم گذاشتم رو صندلی مدارکارو گذاشتم رو میز رفتم مسواک زدم و به تخت پناه بردم
.
.
.
.
(فلش بک به صبح)
از خواب بیدار شدم پشمام فر خورد دقیقا سر تایم بیدار شدم برای اولین بار
رفتم سمت حموم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم لباس بیرونمو پوشیدم *عکسشو میزارم* موهام بلند بود خشکشون کردم باز گزاشتم یه آرایش کاملا ساده در حد یه ریمل با یه رژ
کردم مدارکو گذاشتم تو کیفم دوربینمو گرفتم و از اتاق زدم بیرون دیدم فقط عمو بیداره صبح بخیر گفتم که گفت
جه اوون:صبح بخیر کجا میخوای بری؟
ا.ت: میخوام برم دنبال کار
جه اوون: خب چه عالی بیا صبحونه بخور خون به مغزت برسه
تک خنده ای زدم نشستم صبحونه بخورم
صبحونم رو که خوردم بلند شدم که برم
یهو.....
خواهشا لایک کنید و نظرات خود را برایم بنویسید با تشکر😂🍧🍓
۳.۴k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.