پارت ۵
÷ات معلمت کجاست
+تو دفترش
÷باشه تو برو سر کلاست من باهاش حرف میزنم
+باشه
تق تق
&بیا تو
÷سلام
&او شماین آقای کیم بفرماید بشنید
÷ مرسی شما به ات گفتین بیاین منم آمدم
&آره ات میگفت فقط شما بردار واقعیشین
÷آره
&نگاه آقای کیم ات اسلن روحیش خوب نیست منم به انواعن یه معلم که جای پدرشم میخوام بهش کمک کنم
÷ازتون ممنونم که به فکر ات هستین ولی این یه موضوع خانوادگی
& من فقط برای مشگل ات گفتم
÷حالا چجوری میخواین کمک کنین
&قبول کردین
÷خوب برای بهتر شدن حال خواهرم هرکاری میکنم
&من یه آدم پولدار هستم ومیخوام اتو به فرزندی قبول کنم حتی شما هم میتونید در کنار خواهرتون زندکی کنین
÷چ..چی خوب.. قبول خودمم میام با خواهر زندکی میکنم
&چه زود.قبول کردین
÷خوب دیکه نمیخوام پدرم اتو بزنه
&خوب پس فردا به این آدرس بیاین....
÷چشم
ویو ات
بنظرت دارن چی میگن هعیی خستم امروز هم میچا نیومده دیکه خیلی کسل کننده شده اوفف
فلش بک
بلخره مدرسه تموم شدو رفتم به محل کارم امشب چون کارم زیادی تول کشید یکم دیر شد چون مشتری زیاد داشتیم داشتم در خونه رو باز میکردم که وارد خونه شم پدرم جلوم سبز شد
(پ.ا پدر ات)
پ.ا اسلن معلومه کجایی دختره هرزه
ات:بابا کارم زیاد بود(به ترس)
پ.ا فکر کردی منو حرفتو باور میکنم زنیکه
ویو ات
یکدفعه نفهمیدم چی شدو یه سوزشه بعدیو رو لوپم حس کردم مکم برت صدم روی زمین آره اون مرتیکه منو کتک زد که دادشم آمد بیرون
÷بابا اسلن معلومه چکار میکنی فکر نکن ات بی کسه(با داد)
+بکهیون اروم باش
÷چجوری آروم باشم ات تو دیکه زیادی ساده ای پاشو دختر (روبه پدرش) یه بار دیکه دستت به ات بخوره روز کارتو سیاه میکنم
ویو ات
بکهیون منو بلند کردو برد تو اتاق خودش
÷ات حالت خوبه
+اهوم خوبم
÷ ات یه خبر خوب برات دارم بلخره از دست این همه دردسر راحت میشی
+چجوری ....
+تو دفترش
÷باشه تو برو سر کلاست من باهاش حرف میزنم
+باشه
تق تق
&بیا تو
÷سلام
&او شماین آقای کیم بفرماید بشنید
÷ مرسی شما به ات گفتین بیاین منم آمدم
&آره ات میگفت فقط شما بردار واقعیشین
÷آره
&نگاه آقای کیم ات اسلن روحیش خوب نیست منم به انواعن یه معلم که جای پدرشم میخوام بهش کمک کنم
÷ازتون ممنونم که به فکر ات هستین ولی این یه موضوع خانوادگی
& من فقط برای مشگل ات گفتم
÷حالا چجوری میخواین کمک کنین
&قبول کردین
÷خوب برای بهتر شدن حال خواهرم هرکاری میکنم
&من یه آدم پولدار هستم ومیخوام اتو به فرزندی قبول کنم حتی شما هم میتونید در کنار خواهرتون زندکی کنین
÷چ..چی خوب.. قبول خودمم میام با خواهر زندکی میکنم
&چه زود.قبول کردین
÷خوب دیکه نمیخوام پدرم اتو بزنه
&خوب پس فردا به این آدرس بیاین....
÷چشم
ویو ات
بنظرت دارن چی میگن هعیی خستم امروز هم میچا نیومده دیکه خیلی کسل کننده شده اوفف
فلش بک
بلخره مدرسه تموم شدو رفتم به محل کارم امشب چون کارم زیادی تول کشید یکم دیر شد چون مشتری زیاد داشتیم داشتم در خونه رو باز میکردم که وارد خونه شم پدرم جلوم سبز شد
(پ.ا پدر ات)
پ.ا اسلن معلومه کجایی دختره هرزه
ات:بابا کارم زیاد بود(به ترس)
پ.ا فکر کردی منو حرفتو باور میکنم زنیکه
ویو ات
یکدفعه نفهمیدم چی شدو یه سوزشه بعدیو رو لوپم حس کردم مکم برت صدم روی زمین آره اون مرتیکه منو کتک زد که دادشم آمد بیرون
÷بابا اسلن معلومه چکار میکنی فکر نکن ات بی کسه(با داد)
+بکهیون اروم باش
÷چجوری آروم باشم ات تو دیکه زیادی ساده ای پاشو دختر (روبه پدرش) یه بار دیکه دستت به ات بخوره روز کارتو سیاه میکنم
ویو ات
بکهیون منو بلند کردو برد تو اتاق خودش
÷ات حالت خوبه
+اهوم خوبم
÷ ات یه خبر خوب برات دارم بلخره از دست این همه دردسر راحت میشی
+چجوری ....
۷.۶k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.