سناریو(درخواستی)
وقتی خواهر ۱۳ سالشونی و تو مسابقه نقاشی شرکت میکنی و با کشیدن نقاشی شب پر ستاره اول میشی(درخواستی)
.
.
.
بنگچان:بهت افتخار میکنم خواهر کوچولو تو با این سن کمت از خیلیا موفق تری:)
.
لینو:میخواد گریه کنه ولی چون دوست نداره پیش تو گریه کنه بغلت میکنه و میگه
+آفرین ا.ت تو مایع افتخار خانواده ای
+من واقعا از داشتن خواهری مثل تو خوشحالم
.
چانگبین:خیلی از موفقیتت خوشحاله و همه جا پزتو میده
.
هیونجین:خواهر هوانگ هیونجین باشی همینه دیگه
-اعتماد به نفستو برم من
.
هان:در حالی که از خوشحالی گریه میکنه بغلت میکنه و کلی لپتو بوس میکنه
.
فلیکس:بغلت میکنه و میگه آفرین جوجه کوچولو
.
سونگمین:بغلت میکنه و تو هوا میچرخونتت انقدر که سرت گیج میره
.
جونگین:از ذوق زیاد بچم زبونش بند اومده کسی ندونه انگار جونگین برنده شده
.
.
.
بنگچان:بهت افتخار میکنم خواهر کوچولو تو با این سن کمت از خیلیا موفق تری:)
.
لینو:میخواد گریه کنه ولی چون دوست نداره پیش تو گریه کنه بغلت میکنه و میگه
+آفرین ا.ت تو مایع افتخار خانواده ای
+من واقعا از داشتن خواهری مثل تو خوشحالم
.
چانگبین:خیلی از موفقیتت خوشحاله و همه جا پزتو میده
.
هیونجین:خواهر هوانگ هیونجین باشی همینه دیگه
-اعتماد به نفستو برم من
.
هان:در حالی که از خوشحالی گریه میکنه بغلت میکنه و کلی لپتو بوس میکنه
.
فلیکس:بغلت میکنه و میگه آفرین جوجه کوچولو
.
سونگمین:بغلت میکنه و تو هوا میچرخونتت انقدر که سرت گیج میره
.
جونگین:از ذوق زیاد بچم زبونش بند اومده کسی ندونه انگار جونگین برنده شده
۹.۷k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.