P10
P10
ویو یونگی
داشتم میرفتم طبقه بالا که دستی روی صورتم حس کردم برای ی
لحظه با تعجب نگاه جیهوپ کردم که متوجه شد چیکار کرده و سریع دستش رو پس کشید و
سرش رو فرو کرد تو سینم ناخداگاه لبخندی روی
لبم نمایان شد و به راهم ادامه دادم بعد 1 مین راه رفتن به اتاق رسیدم دیدم شماش رو بزور باز نگه
داشته تا نخوابه گذاشتمش رو تخت و بعد راحت چشماش رو بست
دوباره لبخندی زدم و پتو رو تا شونه هاش بالا دادم تا سردش نشه
رفتم از پنجره بیرون رو نگاه کردم دیدم هوا ابریه پنجره
رو بستم تا اگر بارون و رعد و برق زد هم آب نیاد داخل هم جیهوپ
نترسه خودمم رفتم روی کاناپه دراز کشیدم و خوابیدم
ویو صبح ساعت 9
ویو هوپی.
سولهی. بیدار شینننننننننننننننن*داد*
هوپی. هان؟چیه؟کیه؟من کجام؟*خوابالو*
سولهی. هیچی بابا منم
بیدار شین بیاین صبحانه ساعت 9 عه تنبلا
یونگی. تنبل خودتی ما فقط
از دیشب تا الان خسته بودیم*خوابالو*
هوپی. آمممممم... نونا ی سوال
سولهی. بپرس؟
هوپی. این گربه مال توعه؟
سولهی. نه این گربه مال توعه ببین*عکس دیشب که یونگی
هوپی رو بلند کرده بود رو نشون داد*
با دیدن عکس حس داغی روی
گونه هام حس کردم برای همین مطمئن شدم گونه هام سرخ
شدن سریع رفتم زیر پتو که صدای خنده هر دوشون بلند شد
هوپی. نونا خیلی بدجنسی*ارومِ اروم*
یونگی. خیلی خب حالا قهر
نکن پاشو دست و صورتت رو بشور بیا پایین
هوپی. اوهوم*بازم هم همون*
ویو یونگی
داشتم میرفتم طبقه بالا که دستی روی صورتم حس کردم برای ی
لحظه با تعجب نگاه جیهوپ کردم که متوجه شد چیکار کرده و سریع دستش رو پس کشید و
سرش رو فرو کرد تو سینم ناخداگاه لبخندی روی
لبم نمایان شد و به راهم ادامه دادم بعد 1 مین راه رفتن به اتاق رسیدم دیدم شماش رو بزور باز نگه
داشته تا نخوابه گذاشتمش رو تخت و بعد راحت چشماش رو بست
دوباره لبخندی زدم و پتو رو تا شونه هاش بالا دادم تا سردش نشه
رفتم از پنجره بیرون رو نگاه کردم دیدم هوا ابریه پنجره
رو بستم تا اگر بارون و رعد و برق زد هم آب نیاد داخل هم جیهوپ
نترسه خودمم رفتم روی کاناپه دراز کشیدم و خوابیدم
ویو صبح ساعت 9
ویو هوپی.
سولهی. بیدار شینننننننننننننننن*داد*
هوپی. هان؟چیه؟کیه؟من کجام؟*خوابالو*
سولهی. هیچی بابا منم
بیدار شین بیاین صبحانه ساعت 9 عه تنبلا
یونگی. تنبل خودتی ما فقط
از دیشب تا الان خسته بودیم*خوابالو*
هوپی. آمممممم... نونا ی سوال
سولهی. بپرس؟
هوپی. این گربه مال توعه؟
سولهی. نه این گربه مال توعه ببین*عکس دیشب که یونگی
هوپی رو بلند کرده بود رو نشون داد*
با دیدن عکس حس داغی روی
گونه هام حس کردم برای همین مطمئن شدم گونه هام سرخ
شدن سریع رفتم زیر پتو که صدای خنده هر دوشون بلند شد
هوپی. نونا خیلی بدجنسی*ارومِ اروم*
یونگی. خیلی خب حالا قهر
نکن پاشو دست و صورتت رو بشور بیا پایین
هوپی. اوهوم*بازم هم همون*
۴.۳k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.