تصور کن خون شیرین پارت اول
پدرت مجبورت می کرد که توی یه قصر یکم دورتر از شهرتون با پسرای دوستش زندگی کنی ......با اخم از ماشین پیاده میشی و چمدان گنده و پرتو پشت خودت میکشونی.... میرسی به حیاط یه حیاط بسیار بزرگ با یه حوض خوشگل و گل های رز قرمز........ یه درخت سیب هم کنار کاخ بود که توجه تورو به خودش جلب کرد یه نگاهی بهش انداختی و نشستی لب حوض تا قصر رو برانداز کنی.....قصری زیبا اما تاریک و سیاه.....به گل های رز نگاه میکنی که یه دفعه یه پسر جذاب جلوت ظاهر میشه شک میشیو میوفتی تو حوض...
ا/ت: تو از کجا پیدات شد؟؟!
تهیونگ : ننه بابات بهت ادب یاد ندادن ؟ اول خودتو معرفی کن
ا/ت:ای بیشعور خیس شدم........ من ا/ت اومدم ک یه مدت با شما ها بمونم
تهیونگ : منم تهیونگ میتونی ته صدام کنی خوشبختم کاپ کیک کوچولو
ا/ت : بهم نگو کاپ کیک
ته: هرچی که بخوام میگم ..... حالا برو لباساتو عوض کن تا داداشام برگردن و با هم اشنا بشین
ا/ت : وارد قصر میشی و اون راه اتاقتو بهت نشون میده.... یه اتاق بزرگ و پرنسسی .......داشتی لباساتو در میاوردی و برهنه بودی که یه پسر هلت میده رو تخت و گردنتو لیس میزنه........
ادامه پارت بعدی...
اگه خوشتون اومد لایک و کامنت کنین تا بفهمم ادامه بدم یا نه 😍🙈❤
ا/ت: تو از کجا پیدات شد؟؟!
تهیونگ : ننه بابات بهت ادب یاد ندادن ؟ اول خودتو معرفی کن
ا/ت:ای بیشعور خیس شدم........ من ا/ت اومدم ک یه مدت با شما ها بمونم
تهیونگ : منم تهیونگ میتونی ته صدام کنی خوشبختم کاپ کیک کوچولو
ا/ت : بهم نگو کاپ کیک
ته: هرچی که بخوام میگم ..... حالا برو لباساتو عوض کن تا داداشام برگردن و با هم اشنا بشین
ا/ت : وارد قصر میشی و اون راه اتاقتو بهت نشون میده.... یه اتاق بزرگ و پرنسسی .......داشتی لباساتو در میاوردی و برهنه بودی که یه پسر هلت میده رو تخت و گردنتو لیس میزنه........
ادامه پارت بعدی...
اگه خوشتون اومد لایک و کامنت کنین تا بفهمم ادامه بدم یا نه 😍🙈❤
۴۸.۳k
۱۳ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.