مافیای یونگی پارت13
یونگی:پاشدم لباس پوشیدم خب چی میخوای بخوری شکمو
ا/ت:من شکمو نیستم ها بعدش نودل میخوام
یونگی:اوک باید بریم بخریم اینجا جدید هس حتی خدمتکار هم نیس بادیگارد یه چندتا هس فردا همشون میان
ا/ت:اوم اوک بزا حاضر بشم بیام بریم
یونگی:باشه رفتم پایین منتظرش موندم
ا/ت:رفتم لباس هامو پوشیدم رفتم پایین پیش یونگی حله بریم خودم از خودش جلوتر راه افتادم ماشین نشستم منتظرش موندم پنجره باز کردم سرم اوردم بیرون یالا زود باش بریم
یونگی:تعجب نگا کرد پرو داره یعنی رسما از من جلو راه رف هعی تازه دستورم میده اومدم نشستم ماشین یعنی اونقد گشنه ای که عجله داری
ا/ت:متاسفانه ۳ روزه چیزی نخوردن گشنمه
یونگی:روندم ماشین رو برا چی چیزی نمیخوری
ا/ت:......
یونگی:ازت سوال پرسیدم پس سعی کن جوابش بدی خوشم نمیاد بی جواب بمونن
ا/ت:برا اینکه میل نداشتم
یونگی:چیزی نگفتم دیگه روندم نودل فروشی بخرم
ا/ت:تکیه دادم ماشین زل زده بودم بیرون نگا میکردم
یونگی:بعد از ۱۵ دقیقه رسیدیم
ا/ت:با وایسادن یونگی نگا کردم جلو یه نودل فروش بودیم خوشحال شدم پیاده شدم ذوق وایسادم بیاد
یونگی:پیاده شدم بردمش تو یکی براش نودل خریدم دادم بیا
ا/ت:ممنون گرفتم نشستم میخوردم تن تن
یونگی:آروم الان میمیری
ا/ت:چیزی نمیشه(دهن پر
یونگی:خندم گرفت خیلی بامزه بود
ا/ت:نودلم تموم کردم بش لبخند نگا کردم ممنون خیلی خوشمزه بود
یونگی:نوش جون
ا/ت:تو چیزی نمیخوری؟
یونگی:نه من میل ندارم
ا/ت:اوک
یونگی:یکی دیگه هم میخوای بخرم
ا/ت:نه دیگه زیاد خوردم ممنون
یونگی:اوک بریم قراره بریم خرید فروشگاه
ا/ت:یس خودشه اوک بیا زود بریم دستش گرفتم کشیدم جلو ماشین
یونگی:تعجب کردم از کارش اخم کردم نگاش کردم داری چه گوهی میخوری
ا/ت:ام چیز ببخشید سرم انداختم پایین فقط یهو جو گرفتم
کاتتتتت خب اینم نوشتم به خاطر اینکه چون قراره خیلی خیلی دیر بزارم من امتحان هام شروع میشه ۱۰ دی پس دیر میزارم ولی تا بتونم ۵ دی اینا میزارم اینم برا امروز با اینکه شرط ها نرسیده بود ولی گذاشتم مال اینو برسونید
شرط ها۴۰ لایک
۱۰۰ لایک
ا/ت:من شکمو نیستم ها بعدش نودل میخوام
یونگی:اوک باید بریم بخریم اینجا جدید هس حتی خدمتکار هم نیس بادیگارد یه چندتا هس فردا همشون میان
ا/ت:اوم اوک بزا حاضر بشم بیام بریم
یونگی:باشه رفتم پایین منتظرش موندم
ا/ت:رفتم لباس هامو پوشیدم رفتم پایین پیش یونگی حله بریم خودم از خودش جلوتر راه افتادم ماشین نشستم منتظرش موندم پنجره باز کردم سرم اوردم بیرون یالا زود باش بریم
یونگی:تعجب نگا کرد پرو داره یعنی رسما از من جلو راه رف هعی تازه دستورم میده اومدم نشستم ماشین یعنی اونقد گشنه ای که عجله داری
ا/ت:متاسفانه ۳ روزه چیزی نخوردن گشنمه
یونگی:روندم ماشین رو برا چی چیزی نمیخوری
ا/ت:......
یونگی:ازت سوال پرسیدم پس سعی کن جوابش بدی خوشم نمیاد بی جواب بمونن
ا/ت:برا اینکه میل نداشتم
یونگی:چیزی نگفتم دیگه روندم نودل فروشی بخرم
ا/ت:تکیه دادم ماشین زل زده بودم بیرون نگا میکردم
یونگی:بعد از ۱۵ دقیقه رسیدیم
ا/ت:با وایسادن یونگی نگا کردم جلو یه نودل فروش بودیم خوشحال شدم پیاده شدم ذوق وایسادم بیاد
یونگی:پیاده شدم بردمش تو یکی براش نودل خریدم دادم بیا
ا/ت:ممنون گرفتم نشستم میخوردم تن تن
یونگی:آروم الان میمیری
ا/ت:چیزی نمیشه(دهن پر
یونگی:خندم گرفت خیلی بامزه بود
ا/ت:نودلم تموم کردم بش لبخند نگا کردم ممنون خیلی خوشمزه بود
یونگی:نوش جون
ا/ت:تو چیزی نمیخوری؟
یونگی:نه من میل ندارم
ا/ت:اوک
یونگی:یکی دیگه هم میخوای بخرم
ا/ت:نه دیگه زیاد خوردم ممنون
یونگی:اوک بریم قراره بریم خرید فروشگاه
ا/ت:یس خودشه اوک بیا زود بریم دستش گرفتم کشیدم جلو ماشین
یونگی:تعجب کردم از کارش اخم کردم نگاش کردم داری چه گوهی میخوری
ا/ت:ام چیز ببخشید سرم انداختم پایین فقط یهو جو گرفتم
کاتتتتت خب اینم نوشتم به خاطر اینکه چون قراره خیلی خیلی دیر بزارم من امتحان هام شروع میشه ۱۰ دی پس دیر میزارم ولی تا بتونم ۵ دی اینا میزارم اینم برا امروز با اینکه شرط ها نرسیده بود ولی گذاشتم مال اینو برسونید
شرط ها۴۰ لایک
۱۰۰ لایک
۲۳.۴k
۲۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.