مافیای خشن
Part 27:
ویو ات:
بلند شدم میخواستم از گوشاش گاز بگیرم که یهو پام گیر کرد به پتو و افتادم روش لبامون خورد بهم چشمام داشت از حدقه میزد بیرون که یهو به خودم اومدم خواستم جدا شم که یهو دستشو گذاشت پشت گردنم و مانع شد و شروع کرد به بوسیدنم تو شک بودم که ازم جدا شد سریع از روش پاشدم از خجالت گوجه شده بودم که گفت
کوک: اگه میخواستی ببوسیم خب به خودم میگفتی
ات:من نمیخواستم ببوسمت
کوک:چرا میخواستی
ات:گفتم نه من میخواستم
کوک:میخواستی بوسم کنی
ات:انقد کلافه شده بودم که بدون هیچ حرفی از اتاق زدم بیرون و رفتم شروع کردم به درست کردن صبحونه
ویو کوک:
میدونستم پاش گیر کرد و افتاد روم ولی خجالت و عصبی بودنش زیادی کیوت بود لباشم خیلی خوب بود نمیخواستم ازش جدا شم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و رفتم پایبن دیدم صبحونه حاضر کرده داشت با خودش حرف میزد و غر غر میکرد کیوتچه
.....
شب از هرکدوم چند پارت میزارم
ویو ات:
بلند شدم میخواستم از گوشاش گاز بگیرم که یهو پام گیر کرد به پتو و افتادم روش لبامون خورد بهم چشمام داشت از حدقه میزد بیرون که یهو به خودم اومدم خواستم جدا شم که یهو دستشو گذاشت پشت گردنم و مانع شد و شروع کرد به بوسیدنم تو شک بودم که ازم جدا شد سریع از روش پاشدم از خجالت گوجه شده بودم که گفت
کوک: اگه میخواستی ببوسیم خب به خودم میگفتی
ات:من نمیخواستم ببوسمت
کوک:چرا میخواستی
ات:گفتم نه من میخواستم
کوک:میخواستی بوسم کنی
ات:انقد کلافه شده بودم که بدون هیچ حرفی از اتاق زدم بیرون و رفتم شروع کردم به درست کردن صبحونه
ویو کوک:
میدونستم پاش گیر کرد و افتاد روم ولی خجالت و عصبی بودنش زیادی کیوت بود لباشم خیلی خوب بود نمیخواستم ازش جدا شم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و رفتم پایبن دیدم صبحونه حاضر کرده داشت با خودش حرف میزد و غر غر میکرد کیوتچه
.....
شب از هرکدوم چند پارت میزارم
۱.۸k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.