ازدواج اجباری
#ازدواج_اجباری
#پارت۷
_داشتیم فرود میومدیم ک متوجه سنگینی روی شونم شدم ا.ت بود خوابش برده بود وایی خیلی کیوت شده بود دلم میخاد بگیرم لباشو ....
هوی کوک چی میگی الان وقت این حرفا نیس
ا.ت ا.ت پاشو
ن اینجوری پا نمیشی
زرافه(کمی بلند)پفک نمکی هوی ا.ت(داد)
+هوف چته مرض داری چرا نمیزاری چینقده بخوابم ها
_سیس بابا ریسیدم بعد میگه بخوابم کل راهو چکا میکردی
+هعی خدایا مگه من میگم کی خوابم بیاد
_پوفی کشید و یکی زد ت سر ا.ت
+اییییی درد گرف
_پیشی
+اهم اهم کی پیشیه ها من پیشیم
_اره ت ۲۲ سالته و من ۲۹ تازه قد من از ت بلندتره
+باشع باشع ت راس میگی ول اینو ت سرم نکوب🥺
_واییی قیافتو واسم اونطوری نکنا چدصگ
+🗿🔪
_🍷
مسافران گرامی شما ب مقصد فرعی خود رسیدید لطفا با ارامش کمربند خود را باز کنید
+ی جور میگه با ارامش انگار وحشیم
_راس میگه دیکه ب ت باشع با دندونت باز میکنی از بس وحشی
+دمپایی من کو
_ت ساکه میخای بدم
+......
_ها خب پرسیدی گفتم
+وایی مواظب باش
_باشع بابا اینقد حرص نخو بچت سقط میشه😂🤌✨
+چوصافت
_😂😂
+........
خلاصه ا.ت و کوک حرکت کردن و با هزار تا مسیبت ی هتل رزرو کردن ول بدبختیش میدونین کجاس بودیم یک اتاق ی تخته فقط خالی بود....
+وای مگه مجبوری
_من ازوناش نیستم ک کاری کنم
+هوف جدا میخابیم ت رو مبل من رو تخ
_اونوقت چرا جنابعالی رو تخت من رو مبل
+دخترا با لطافت تر از مردان
_اصن چرا دو تامون رو تخت نخابیدم
+《جیغغغغ》
_باشع بابا با فاصله
+تخته چقده ک با فاصلم توش جا شیم
_منطقی بود
+یاح یاح بریم
_وایس بلاخره میتونم رو تخ بخابم دیه
+هوم
_یسسسسسسسس
+🗿
_چیه خو
+هییچ راستی فردا بریم برا کارای امریکا
_هوم میریم فعلا کمی استراحت لازمیم
+عوم
راوی:خلاصه دخترک و پسرک قصه ما رفتن ت اتاق و مسایلشونو چیدن چون وقتی با زیر دست کوک حرف زدن گف تا ۱ هفته اینده هیچ پروازی ب امریکا نی و موندگار شدن
_من میرم ی دوش بیگیرم
+بش برو منم میرم لباسامو تعویض میکنم اوک
ویو ا.ت:
کوک رف دوش بیگیره منم گفتم اول لباسامو بچینم بعد لباسامو عوض میکنم وقتی داشتم کارمو میکردم همش ذهنم درگیر کوک بود انگاری عاشقش شدم وایی ن اون مافیاس و من ی دکتر نمیشه تازه اون کلی دختر خوشگل تر از من رابطه داره بعد من واییی کارم تموم شد و میخواستم لباسامو عوض کنم و لخت بودم میخاستم لباسامو بپوشم ک دستی دورم حلقه شد کوک بود
_ت حموم داشتم ب این فک میکردم ک تهش باید بدستش بیارم پس هر چه زودتر بهتر حموم کردم و حولمو دورم پیچیدم ک در رو باز کردم با بدن بدون لباس ا.ت مواجه شدم (اممم ا.ت فقط لباس زیر داش ن ک لخت لخت باشع😂)
بهترین فرصت بود رفتم جلو و دستمو دورش حلقه کردم هلم داد و با لباس هاش بدنشو پوشوند و گف
+میفهمی داری چیکا میکنی
_اره ا.ت من عاشقتم بفهم عاشقتم میخام مال خدم کنمت و ی کاری هم میکنم ک مال خود خودم بشی
+با حرفاش جا خوردم و حرفی نداشتم بزنم
_ببین ت هم با این کار موافقی و ......
بمونید ت خماری😂🍷
#پارت۷
_داشتیم فرود میومدیم ک متوجه سنگینی روی شونم شدم ا.ت بود خوابش برده بود وایی خیلی کیوت شده بود دلم میخاد بگیرم لباشو ....
هوی کوک چی میگی الان وقت این حرفا نیس
ا.ت ا.ت پاشو
ن اینجوری پا نمیشی
زرافه(کمی بلند)پفک نمکی هوی ا.ت(داد)
+هوف چته مرض داری چرا نمیزاری چینقده بخوابم ها
_سیس بابا ریسیدم بعد میگه بخوابم کل راهو چکا میکردی
+هعی خدایا مگه من میگم کی خوابم بیاد
_پوفی کشید و یکی زد ت سر ا.ت
+اییییی درد گرف
_پیشی
+اهم اهم کی پیشیه ها من پیشیم
_اره ت ۲۲ سالته و من ۲۹ تازه قد من از ت بلندتره
+باشع باشع ت راس میگی ول اینو ت سرم نکوب🥺
_واییی قیافتو واسم اونطوری نکنا چدصگ
+🗿🔪
_🍷
مسافران گرامی شما ب مقصد فرعی خود رسیدید لطفا با ارامش کمربند خود را باز کنید
+ی جور میگه با ارامش انگار وحشیم
_راس میگه دیکه ب ت باشع با دندونت باز میکنی از بس وحشی
+دمپایی من کو
_ت ساکه میخای بدم
+......
_ها خب پرسیدی گفتم
+وایی مواظب باش
_باشع بابا اینقد حرص نخو بچت سقط میشه😂🤌✨
+چوصافت
_😂😂
+........
خلاصه ا.ت و کوک حرکت کردن و با هزار تا مسیبت ی هتل رزرو کردن ول بدبختیش میدونین کجاس بودیم یک اتاق ی تخته فقط خالی بود....
+وای مگه مجبوری
_من ازوناش نیستم ک کاری کنم
+هوف جدا میخابیم ت رو مبل من رو تخ
_اونوقت چرا جنابعالی رو تخت من رو مبل
+دخترا با لطافت تر از مردان
_اصن چرا دو تامون رو تخت نخابیدم
+《جیغغغغ》
_باشع بابا با فاصله
+تخته چقده ک با فاصلم توش جا شیم
_منطقی بود
+یاح یاح بریم
_وایس بلاخره میتونم رو تخ بخابم دیه
+هوم
_یسسسسسسسس
+🗿
_چیه خو
+هییچ راستی فردا بریم برا کارای امریکا
_هوم میریم فعلا کمی استراحت لازمیم
+عوم
راوی:خلاصه دخترک و پسرک قصه ما رفتن ت اتاق و مسایلشونو چیدن چون وقتی با زیر دست کوک حرف زدن گف تا ۱ هفته اینده هیچ پروازی ب امریکا نی و موندگار شدن
_من میرم ی دوش بیگیرم
+بش برو منم میرم لباسامو تعویض میکنم اوک
ویو ا.ت:
کوک رف دوش بیگیره منم گفتم اول لباسامو بچینم بعد لباسامو عوض میکنم وقتی داشتم کارمو میکردم همش ذهنم درگیر کوک بود انگاری عاشقش شدم وایی ن اون مافیاس و من ی دکتر نمیشه تازه اون کلی دختر خوشگل تر از من رابطه داره بعد من واییی کارم تموم شد و میخواستم لباسامو عوض کنم و لخت بودم میخاستم لباسامو بپوشم ک دستی دورم حلقه شد کوک بود
_ت حموم داشتم ب این فک میکردم ک تهش باید بدستش بیارم پس هر چه زودتر بهتر حموم کردم و حولمو دورم پیچیدم ک در رو باز کردم با بدن بدون لباس ا.ت مواجه شدم (اممم ا.ت فقط لباس زیر داش ن ک لخت لخت باشع😂)
بهترین فرصت بود رفتم جلو و دستمو دورش حلقه کردم هلم داد و با لباس هاش بدنشو پوشوند و گف
+میفهمی داری چیکا میکنی
_اره ا.ت من عاشقتم بفهم عاشقتم میخام مال خدم کنمت و ی کاری هم میکنم ک مال خود خودم بشی
+با حرفاش جا خوردم و حرفی نداشتم بزنم
_ببین ت هم با این کار موافقی و ......
بمونید ت خماری😂🍷
۲۱.۹k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.