فیک جی هوپ ( زندگی شیرین ) پارت ۳
ا.ت : وقتی اون عصبانی شد بلند شد و منو بقل کرد و پیشونیم رو بوس کرد اونم با گریه . بهترین بقل تاریخ بود .
از زبون جی هوپ : بهش گفتم عشقم بیا بریم خوابگاه ما پسرا بخواب
_ ب ب ب باشه !
بعد ۱ ساعت رسیدیم خوابگاه بچه ها منو می شناختن چطوری چون جی هوپ درباره ی من بهشون گفته بود .
وقتی رسیدیم شام آماده شد و اونم
دست پخت جین بود
وقتی نشسته بودیم که شام بخوریم جی هوپ دستم رو گرفته بود . 😇😇
وقت خواب که شد جی هوپ گفت که بیا بقل من بخواب
من اصلا باورم نمی شد 😆😆😆
بهم گفت که سرمو بزارم رو سینه اش و بخوابم .
بچه ها پارت بعدی رو حتما میزارم بای 😜😜😜
از زبون جی هوپ : بهش گفتم عشقم بیا بریم خوابگاه ما پسرا بخواب
_ ب ب ب باشه !
بعد ۱ ساعت رسیدیم خوابگاه بچه ها منو می شناختن چطوری چون جی هوپ درباره ی من بهشون گفته بود .
وقتی رسیدیم شام آماده شد و اونم
دست پخت جین بود
وقتی نشسته بودیم که شام بخوریم جی هوپ دستم رو گرفته بود . 😇😇
وقت خواب که شد جی هوپ گفت که بیا بقل من بخواب
من اصلا باورم نمی شد 😆😆😆
بهم گفت که سرمو بزارم رو سینه اش و بخوابم .
بچه ها پارت بعدی رو حتما میزارم بای 😜😜😜
۳.۴k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.