تورا لابلای کلمه های دودی جست و جو میکنم:')
_تورا لابلای کلمه های دودی جست و جو میکنم:')
میان ریه خراب...
درون پاکت های خالی"
تورا جست و جو میکنم میان اشعار حافظ، آنجا که میگوید 「یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور」🙂
تو را میجویم در بین قطراتِ خیسِ باران هایِ سردِ پاییزی🌧🍂 تا شاید از پس دانه های آخرین بارانی که با من بودی، بیایی🙂
تو را میخوانم..در بین ترانه های رنگین، آنجا که اصفهانی میگوید [ نام حبیب هست و نشان حبیب نیست]🥲
تو را میخواهم در این سرمای جانسوز جدایی😕💘
کجایی؟؟
کجایی حبیب روح خسته از گشتن های پیاپی من؟؟😔
کجایی طبیب این حال پریشان شده؟؟؟🤕🤒
کجایی بند زن این قلب شکسته شده؟؟💔🩹
تو را میجویم و میخوانم و میخواهم و نیستی😥<پیدا نمیشوی تو، شاید که مرده بودم>
من میخواهم و تو را ندارم🥲 آی مردم! مگر نگفتید خواستن توانستن است؟؟
پس چرا لیلای این دل مجنون من هم اینک در آغوشم نیست؟؟🙁💔
به خدا قسم همه جا را گشتم، نبودی🥺
زیر تمام سنگ های این دیار را نگاه کردم🪨👀
سراغت را از پرستوی های در حال کوچ گرفتم🕊😕
بر سر تمام قله ها شهر های زیادی را از نظر گذراندم😔
باور کن! 『من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم، پیدا نمیشدی تو! شاید که مرده بودم:) 』
از همه سراغت را گرفتم،گفتند پر کشیده به یک جای دور ما هم خبری نداریم🥲
به کدامین دور رفته ای شیرین بی وفای من ؟؟ که من از بهر پیدا کردنت تمام کوه ها را جا به جا کردم😓
آخر چرا؟؟ تا کی؟؟ تا کجا باید غم نداشتنت را بر روی دود سیگار به هوا بفرستم؟🚬🥲
من که دستم به تو نمی رسد شاید این غم های سوار بر دود بروند به همان جای دور که تو باشی و ببینی در نبودت چه بلایی بر سر ریه هایم آمده 🙂
میان ریه خراب...
درون پاکت های خالی"
تورا جست و جو میکنم میان اشعار حافظ، آنجا که میگوید 「یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور」🙂
تو را میجویم در بین قطراتِ خیسِ باران هایِ سردِ پاییزی🌧🍂 تا شاید از پس دانه های آخرین بارانی که با من بودی، بیایی🙂
تو را میخوانم..در بین ترانه های رنگین، آنجا که اصفهانی میگوید [ نام حبیب هست و نشان حبیب نیست]🥲
تو را میخواهم در این سرمای جانسوز جدایی😕💘
کجایی؟؟
کجایی حبیب روح خسته از گشتن های پیاپی من؟؟😔
کجایی طبیب این حال پریشان شده؟؟؟🤕🤒
کجایی بند زن این قلب شکسته شده؟؟💔🩹
تو را میجویم و میخوانم و میخواهم و نیستی😥<پیدا نمیشوی تو، شاید که مرده بودم>
من میخواهم و تو را ندارم🥲 آی مردم! مگر نگفتید خواستن توانستن است؟؟
پس چرا لیلای این دل مجنون من هم اینک در آغوشم نیست؟؟🙁💔
به خدا قسم همه جا را گشتم، نبودی🥺
زیر تمام سنگ های این دیار را نگاه کردم🪨👀
سراغت را از پرستوی های در حال کوچ گرفتم🕊😕
بر سر تمام قله ها شهر های زیادی را از نظر گذراندم😔
باور کن! 『من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم، پیدا نمیشدی تو! شاید که مرده بودم:) 』
از همه سراغت را گرفتم،گفتند پر کشیده به یک جای دور ما هم خبری نداریم🥲
به کدامین دور رفته ای شیرین بی وفای من ؟؟ که من از بهر پیدا کردنت تمام کوه ها را جا به جا کردم😓
آخر چرا؟؟ تا کی؟؟ تا کجا باید غم نداشتنت را بر روی دود سیگار به هوا بفرستم؟🚬🥲
من که دستم به تو نمی رسد شاید این غم های سوار بر دود بروند به همان جای دور که تو باشی و ببینی در نبودت چه بلایی بر سر ریه هایم آمده 🙂
۱۲.۲k
۰۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.