فیک تهینگ( فصل دوم)
☆پارت دوم☆
پیرمرد: پسر جون.... غمت نباشه. به این فکر کن ادم های بدبخت تر از تو هم هست
ته: درسته اما..... کنار اومدن با این قضیه واقعا سخته....
پیرمرد: تو فقط به یک چیز نیاز داری.....صبر
*ویو ته ته*
درسته. من باید صبر و تحمل داشته باشم. من که قرار نیست تا اخر که تو کما باشم...... اما اگه از کما بیدار نشم چی؟ وااای خدا من باید چه غلطی کنم( در حال به هم ریختن موهاش این جمله اخر رو گفت)
اینطور نمیشه باید یه راه حل برای بیدار شدن از کما پیدا کنم..... وایسا اون یونهی هست؟ اومده ملاقاتم(:
اما اتاق من اون طرفه پس چرا داره می ره سمت اتاق دکتر جانگ؟ باید برم دنبالش...
*ویو یونهی*
دو ماه که تهیونگ تو کما هست. اه.... خیلی نگرانشم. از این طرفم هیت های زیادی میگیرم و جونگ کوک هنوزم منو مقصر میدونه. البته حق داره. بخاطر من بود که این بلا سرش اومد. در همین حین صدای زنگ تلفنم اومد و اسم دکتر جانگ پدیدار شد.
پس از مکالمه ای که با دکتر جانگ داشتم خودمو با سرعت به بیمارستان مرکزی رسوندم و سمت اتاق دکتر جانگ رفتم.
یونهی: دکتر جانگ؟
دکتر: خانم مین خوش اومدین....
(پرش به ویو ته)
یونهی چرا سراسیمه رفت تو اتاق دکتر جانگ؟ یعنی چی شده؟ ای کاش میتونستم برم داخل اتاق. تف تو این روح بودن
پیرمرد: اگه بخوای میتونی
ته: وای خدا.... ترسیدم. شما کی اومدین؟
پیرمرد: همین ۱۱ ثانیه پیش
ته: اها ولی شما گفتین اگه بخوام میتونم؟
پیرمرد: درسته
ته: خب چطور میتونم؟
پیرمرد: نمیدونم
ته: نمی دونید؟ همین الان گفتید میتونم
پیرمرد: من گفتم اگه بخوای میتونی.... نگفتم که بلدم
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ادامه دارد...
میووووووووووو🐱🎀
لایک و کامنت هم یادتون نرههه🥲💜
#bts #army #namjoon #jin #suga #jhope #jimin #taehyung #jk #rm #wwh #agustd #sunshin #mochi #v #golden #seven #purple #korea#seoul #kdrama #kpop #lgbt #anime #wisgoon #تکپارتی #چندپارتی #سناریو #فیک #ویسگون
پیرمرد: پسر جون.... غمت نباشه. به این فکر کن ادم های بدبخت تر از تو هم هست
ته: درسته اما..... کنار اومدن با این قضیه واقعا سخته....
پیرمرد: تو فقط به یک چیز نیاز داری.....صبر
*ویو ته ته*
درسته. من باید صبر و تحمل داشته باشم. من که قرار نیست تا اخر که تو کما باشم...... اما اگه از کما بیدار نشم چی؟ وااای خدا من باید چه غلطی کنم( در حال به هم ریختن موهاش این جمله اخر رو گفت)
اینطور نمیشه باید یه راه حل برای بیدار شدن از کما پیدا کنم..... وایسا اون یونهی هست؟ اومده ملاقاتم(:
اما اتاق من اون طرفه پس چرا داره می ره سمت اتاق دکتر جانگ؟ باید برم دنبالش...
*ویو یونهی*
دو ماه که تهیونگ تو کما هست. اه.... خیلی نگرانشم. از این طرفم هیت های زیادی میگیرم و جونگ کوک هنوزم منو مقصر میدونه. البته حق داره. بخاطر من بود که این بلا سرش اومد. در همین حین صدای زنگ تلفنم اومد و اسم دکتر جانگ پدیدار شد.
پس از مکالمه ای که با دکتر جانگ داشتم خودمو با سرعت به بیمارستان مرکزی رسوندم و سمت اتاق دکتر جانگ رفتم.
یونهی: دکتر جانگ؟
دکتر: خانم مین خوش اومدین....
(پرش به ویو ته)
یونهی چرا سراسیمه رفت تو اتاق دکتر جانگ؟ یعنی چی شده؟ ای کاش میتونستم برم داخل اتاق. تف تو این روح بودن
پیرمرد: اگه بخوای میتونی
ته: وای خدا.... ترسیدم. شما کی اومدین؟
پیرمرد: همین ۱۱ ثانیه پیش
ته: اها ولی شما گفتین اگه بخوام میتونم؟
پیرمرد: درسته
ته: خب چطور میتونم؟
پیرمرد: نمیدونم
ته: نمی دونید؟ همین الان گفتید میتونم
پیرمرد: من گفتم اگه بخوای میتونی.... نگفتم که بلدم
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ادامه دارد...
میووووووووووو🐱🎀
لایک و کامنت هم یادتون نرههه🥲💜
#bts #army #namjoon #jin #suga #jhope #jimin #taehyung #jk #rm #wwh #agustd #sunshin #mochi #v #golden #seven #purple #korea#seoul #kdrama #kpop #lgbt #anime #wisgoon #تکپارتی #چندپارتی #سناریو #فیک #ویسگون
۱۰.۳k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.